بانوی بزرگوار اسلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسمت 1

بانوی بزرگوار اسلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، دریایی از فضایل و مکارم اخلاقی است که از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم السلام جلوه هایی از آن را برای مسلمانان بیان نموده اند تا آن ها شناختی هر چند مختصر نسبت به ساحت مقدس آن سرور زنان عالم پیدا کنند و بدون شک فکر کوتاه بشری هرگز به عمق معرفت آن یگانه هستی دست نخواهد یافت که امام صادق علیه السلام فرمودند:

«فاطمه سلام الله علیها را از این رو فاطمه سلام الله علیها نامیدند که آدمیان از معرفت و شناخت او عاجزند»

برای خواندن ادامه متن بر روی ادامه مطلب کلیک کنید

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به سلمان فرمودند:«ای سلمان! کسی که دخترم فاطمه سلام الله علیها را دوست بدارد، در بهشت با من است و کسی که فاطمه سلام الله علیها را دشمن بدارد، در جهنم است. ای سلمان! محبت فاطمه سلام الله علیها در صد موضع نفع می بخشد که آسان ترین آن ها عبارتند از: مرگ، قبر، میزان اعمال، حشر، پل صراط و محاسبه اعمال. پس کسی که دخترم فاطمه سلام الله علیها از او راضی باشد، من از او راضی هستم و کسی که من از او راضی باشم، خدا از او راضی است. و کسی که دخترم فاطمه سلام الله علیها بر او غضب کند، من بر او غضبناک می شوم و کسی که من بر او غضب کنم، خداوند بر او غضب نماید. ای سلمان! وای بر کسی که به فاطمه سلام الله علیها و همسرش امیر المومنان علیه السلام و فرزندان و شیعیانش ظلم کند.» مقتل خوارزمی،ج1، ص60

داستان فدک

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم برای دعوت به توحید و اسلام از مکه به مدینه هجرت کردند ...


پس از استقرارشان در مدینه ی منوره با کفار جنگ هایی داشتند، از جمله آن جنگ ها جنگ خیبر بود.


چون خیبر به دست یکه تاز میدان شجاعت و دلاوری، حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام فتح شد و پیروزی از آن مسلمانان گردید، و خبر آن به مردم فدک رسید، ترس در دلشان افتاده و از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم درخواست نمودند که فدک و متعلقاتش را به نصف، با آنان مصالحه فرماید و آن حضرت هم از آنان پذیرفت.




و اما فدک...


چون جنگ و پیکاری در آن نشد و مردمش آن را با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مصالحه نمودند به حکم آیه شریفه «و ما افاء الله علی رسوله منهم فما اوجفتم علیه من خیل و لا رکاب...» سوره حشر آیه 6


فدک خاص و خالص برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شد و هیچ یک از مسلمانان در آن حق و سهمی نداشتند.




واگذاری فدک به فاطمه علیها السلام


هنگامی که آیه ی شریفه ی «و آت ذالقربی حقه» اسراء آیه 26. یعنی به خویشاوندت حقش را عطا کن، نازل شد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بنا به دستور قرآن و امر خداوند متعال فدک را به پاره ی تنش فاطمه سلام الله علیها هبه و عطا فرمود، پس فاطمه زهرا سلام الله علیها فدک را مالک شد، و آن را به تصرف داشتند و حاصل و عائدش را در معیشت خود و فرزندانش مصرف می نمود و بخش اعظم از آن را در راه خدا انفاق می کرد.



غصب فدک


بعد از ماجرای سقیفه و پس از آنکه ابوبکر بر اریکه قدرت تکیه زد و خود را خلیفه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خواند بی درنگ و بی حساب دست روی همه اموال و املاک و ما ترک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گذاشته و همه را به تصرف خود در آورد، حتی فدک را که به حکم آیه قرآن ملک حضرت زهرا سلام الله علیها شده بود را گرفت و از تصرف آن بانوی اسلام خارج نمود.


چون ابوبکر بدون هیچ گونه دلیلی اموال و املاک و ماترک رسول خدا را متصرف شد. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که یگانه وارث نسبی آن حضرت بود، ارث پدری خود را از او مطالبه نمود!


ابوبکر در پاسخ آن بانوی اسلام گفت: پدرت میراثی نگذاشته و چیزی ندارد، زیرا من از ایشان شنیدم که می فرمود: «نحن معاشر الانبیاء لا نورث و ما ترکناه صدقه»


یعنی ما گروه پیامبران ارثی از خود نمی گذاریم و آن چه از ما باقی بماند صدقه است. ابوبکر با این حدیثی که به جز خودش هیچ کس مدعی شنیدنش از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نشد، آیات و روایات ارث را نادیده و ناشنیده گرفته و همه ماترک رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را متصرف شد و حتی فدک را هم که ملک حضرت زهرا سلام الله علیها بود از او گرفته و به تصرف خود در آورد.




ارث فاطمه سلام الله علیها و استدلالات ایشان به قرآن


فدک ارث نبود، هدیه و بخشش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر فاطمه زهرا سلام الله علیها در زمان حیات آن بزرگوار بود.


لکن آن را غصب کردند و نام ارث بر آن گذاردند و سپس با روایتی مجهول و مجعول گفتند: که انبیاء الهی ارث نمی گذارند، ‌بر هیمن اساس حضرت صدیقه زهرا سلام الله علیها جهت احقاق حق و ابطال باطل، با تکیه بر آیات قرآن در یک مباحثه علمی ثابت نمودند که اگر چه فدک ارث باشد حق ایشان است و پیامبران دارای ارث و میراث هستند، ایشان این گونه فرمودند:


شما خیال می کنید که ما هیچ گونه ارثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نداریم، آیا از احکام جاهلیت پیروی می کنید؟


آیا آن ها حکم جاهلیت را می خواهند؟ و چه کسی برای افراد با ایمان بهتر از خدا حکم می کند؟! مائده آیه 50


آیا نمی فهمید، آیا تردید دارید که من دختر پیغمبر هستم؟ یا این که چون آفتاب روشن است که من دختر پیامبرم، ای مسلمانان! آبا رواست که من ازارث خود محروم گردم؟


«لقد جئت شیئا فریا»؛ کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی؟ مریم آیه 27


آیا عمدآ کتاب خدا را ترک کرده و احکام آسمانی را پشت سرانداختید؟ آن جا که خداوند می فرماید:


«و ورث سلیمان داود»؛ و سلمیان از داود ارث برد. نحل آیه 16


و در داستان حضرت یحیی بن زکریا، از قول زکریا می فرماید:


خدایا به قدرتت، جانشینی به من ببخش که وارث من و ال یعقوب باشد. مریم آیه 65


و نیز می فرماید:


و خویشاوندان نسبت به یکدیگر و از دیگران در احکامی که خدا مقرر داشته سزاوارترند. انفال 75


و می فرماید: خداوند به شما درباره فرزندانتان سفارش می کند که از میراث برای پسر به اندازه سهم دو دختر است. نساء آیه 12


و می فرماید: اگر ثروتی از خود به جای گذاشت وصیت به پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته کند، این حقی است بر پرهیزکاران. بقره 180


شما گمان می برید که برای من حق و نصیبی از ارث پدر نیست و نباید از پدرم ارث ببرم و قرابتی بین ما وجود ندارد. آیا خداوند، در این آیات شریفه همه مردم را به طور عموم در نظر نگرفته است و همه طبقات مشمول این آیات نیستند؟ و پدرم از عمومیت این آیات خارج است؟ آیا من و پدرم از افراد یک ملت و آیین نیستم؟ آیا شما در تشخیص عموم و خصوص و دلالت آیات قرآن، از پدرم و پسر عمویم آگاهترید؟!


امروز چنین کنید ولی فردای قیامت، خدای بزرگ بین ما و شما داوری می کند، در آن روز پیشوا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.




سند فدﮎ را آتش زدند!


محو نمودن آثار و شواهد حقانیت ادعاهای فاطمه زهرا سلام الله علیها در مورد مالکیت فدک و آتش زدن آن، همچون مانع شدن از نگارش حکم خوانی ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیها یکی از بدترین و زشت ترین حیله ها و اعمال منافقین صدر اسلام بود. همان کس که در آخرین لحظات رحلت نبی اعظم صلی الله علیه و آله و سلم، مانع از کتابت حضرت شد و نگذاشت حضرت دستور خدا را مکتوب و مستند سازند، همان کس، سند فدک را در کوچه های مدینه از فاطمه زهرا سلام الله علیها ربود و نابود کرد تا سند و مدرکی در دست فاطمه زهرا سلام الله علیها از نظر قانونی نباشد.


ایشان فرمودند:


امتی که عهد و پیمان خدا و پیامبرش را در ولایت و رهبری شکستند و نادیده گرفتند حق ندارند بر پیکر من نماز بگذارند. آن ها که نسبت به حق ما ظلم روا داشتند و ارث مرا غاصبانه تصرف کردند و سند مالکیت فدک را از دست من ربودند و به آتش کشیدند.آن ها که گواهان و شاهدان مرا تکذیب نمودند، سوگند به خدا که گواهان من حضرت جبرئیل و میکائیل و امیرالمؤمنین علی علیه السلام و ام ایمن بودند.


خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها


خطبه آن حضرت در بیماریش برای زنان مهاجر و انصار؛


سوید بن غفله گوید: هنگامی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بیمار شد به همان بیماری که در اثر آن از دنیا رفت،‌زنان مهاجر و انصار به عیادت ایشان آمده و گفتند: ای دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم حالت چطور است؟


ایشان حمد و سپاس الهی را گفته و بر پدرش درود فرستاد و فرمود:


بخدا سوگند صبح کردم در حالی که نسبت به دنیای شما بی میل و نسبت به مردان شما ناراحتم. به آنان بغض ورزیدم، ‌پس چه زشت است کندی شمشیرها و سستی بعد از تلاش و سر بر سنگ خارا زدن، ‌و شکاف نیزه ها و فساد آراء و انحراف انگیزه ها، ‌و چه زشت ذخیره هائی که پیش فرستادند، و خداوند بر آنان خشم گرفته و در عذاب جاودانه خواهند بود، بودن شک مسئولیت این عمل بعهده ایشان بود و سنگینی آن بدوششان است، و ننگ و عارش دامنگیرشان می گردد، پس این شتر بینی بریده و زخم خورده باشد، و گروه ستمکاران از رحمت الهی بدورند.


وای بر آنان چگونه خلاف را از مواضع ثابت و بنیانهای نبوت و ارشاد، و محل هبوط جبرئیل،‌و آگاهان به امور دین و دنیا دور ساختند، آگاه باشید که این زیان بزرگی است و چه عیبی از علی علیه السلام گرفتند، ‌بخدا سوگند عیب او شمشیر برّانش، و بی اعتنایی به مرگ، ‌و شدت برخوردش و عقوبی دردناکش، ‌و این که غضبش در راه رضای الهی بود.


بخدا سوگند اگر از راه روشن بدور رفته،‌و از پذیرش طریق مستقیم کناره می گرفتند،‌آنان را بسوی آن آورده و بر آن وا می داشت و به سهولت براهشان می برد، و این شتر را سالم به مقصد می رساند که راهبرش را دچار زحمت نکند و سواره اش را ملول نگرداند،‌و آنان را به محل آب خوردنی می رساند،‌که آبش صاف و فراوان بوده و از آن لبریز باشد و هرگز کدر نگردد و ایشان را از آنجا سیراب بیرون می آورد، ‌و در پنهان و آشکار بر ایشان ناصح بود.


اگر او در محل خلافت می نشست هرگز ثروت دنیوی برای خود قرار نمی داد، و از آن بهره فراوانی بر نمی داشت، جز به اندازه فرو نشاندن تشنگی و رفع گرسنگی،‌و به ایشان می شناساند تا بین زاهد و دنیا پرست و راستگو و دروغگو تشخیص دهند و اگر ملتها ایمان آورده و تقوی پیشه کنند برکات آسمان و زمین را بر آنان فرو می ریختیم،‌ولکن آیات الهی را تکذیب کردند و از این رو آنان را در برابر آنچه انجام دادند گرفتار ساختیم، ‌و کسانی که از این گروه ستم نمودند نتایج زشتی کارشان بزودی دامنگیرشان شده و هرگز بر ما غالب و پیروز نخواهند شد.


آگاه باش، بیا و بشنو، هر چه زندگی کنی روزگار عجائبی را بتو نشان خواهد داد، ‌و اگر تعجب کنی گفتار اینان تعجب آور است،‌ای کاش می دانستم که به چه پناهگاهی پناهنده شده،‌و به کدام ستونی تکیه داده،‌و بر کدام فرزندانی تجاوز نموده و استیلا جسته اند؟ چه بد رهبر و دوستی را انتخاب کرده اند، و برای ستمکاران بد بدلی است.


بخدا سوگند، بجای پرهای بزرگ روی بال دم را انتخاب و بجای پشت، ‌دم را بر گزیدند، ذلیل گردد قومی که می پندارد با این اعمال کار خوبی انجام داده است، بدانید که اینان فاسدند اما نمی دانند وای براینان آیا کسی که هدایت یافته سزاوار پیروی است، یا کسی که هدایت نیافته و نیازمند هدایت است،‌وای بر شما چگونه حکم می کنید.


بجان خودم سوگند، نطفه این فساد بسته شده در انتظار باشید تا این مرض فساد در پیکر جامعه منتشر شود، آنگاه از پستان شیر خون تازه و زهری هلاک کننده بدوشید، در اینجاست رهپیمایان راه باطل زیانکار شده و آیندگان عاقبت اعمال گذشتان را می یابند، آنگاه جانتان با دنیایتان، و قلبشان با فتنه ها آرام می گیرد، ‌و بشارت باد شما را به شمشیرهای کشیده و حمله متجاوز ستمکار، و به هرج و مرج عمومی و استبداد زورگویان که حقوقتان را اندک داده و اجتماع شما را بوسیله شمشیرهایش درو خواهد کرد، پس حسرت بر شما باد که کارتان به کجا می رسد، آیا من می توانم شما را به کاری وا دارم که از آن روی گردانید.


سوید بن غفله گوید: زنان سخنان آن حضرت را برای شوهرانشان بازگو کردند، گروهی از مهاجرین و انصار برای عذر خواهی نزد ایشان آمده و گفتند: ای سرور زنان، اگر حضرت علی علیه السلام این مطالب را قبل از بیعت با ابوبکر برایمان می گفت کسی را بر او ترجیح نمی دادیم.


آن حضرت فرمود: از نزدم دور شوید، بعد از ارتکاب گناه و سهل انگاری عذرخواهی برای من مفهومی ندارد.



خطبه حضرت زهرا علیها السلام برای کسانی که حق شوهرش را غصب کردند!!


بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و غصب شدن ولایت وصی آن حضرت،‌عمر شمشیر به کمر بسته و دور شهر مدینه می چرخید و می گفت: با ابوبکر ببعت شده است. بشتابید به بیعت کردن با او، ‌مردم از هر طرف برای بیعت می آمدند، چند روز که گذشت همراه با گروه کثیری به در خانه حضرت امیرالمؤمنان علی علیه السلام آمده و خواستار خروج ایشان از منزل شد، ایشان ام_578;ناع کرد، عمر خواستار هیزم و آتش گردید و گفت: سوگند به کسی که جان عمر در اختیار اوست یا خارج می شود یا او را با تمامی اهل خانه آتش می زنم!


حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بسوی ایشان آمده و کنار درب خانه ایستاد و فرمود: ملتی همانند شما نمی شناسم که این گونه عهد شکن و بد برخورد باشند، ‌جنازه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را در دست ما رها کردید و عهد و پیمانهای میان خود را بریده و فراموش نمودید، و ما را به فرمانروایی نرسانده و حقی را برای ما قائل نیستید. گویا از حادثه روز غدیر خم آْگاهی ندارید، سوگند بخدا که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در آن روز ولایت حضرت علی علیه السلام را مطرح کرد و از مردم بیعت گرفت تا امید شما فرصت طلبان را قطع نماید، ولی شما رشته های پیوند میان خود و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را پاره کردید، این را بدانید که خداوند در دنیا و آخرت بین ما و شما داوری خواهد کرد.


یا موقد النار مهلا


ای بپا کننده ی ... آتش...!


ای بپا کننده ی آتش بر در خانه ی فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ آهسته تر فریاد بزن!


می دانی پشت این در چه کسی آمده است؟! جمعیتی که همراه آورده ای باعث وحشت بانویی می شود که محسن علیه السلام همراه اوست!


به همراهانت بگو ساکت باشند، که ناموس خدا در خانه است، و عزیزان پیامبر، کنار اویند!


هیزم آورده اید؟ اینجا کجاست؟ چرا آنها را کنار دیوار خانه می چینید؟


سکوت علی علیه السلام این چنین آتش غضب شما را برافروخته است؟!


شعله های سوزان قلب سوخته ی علی و زهرا علیهما السلام که در این خانه اند برای گداز شان کم بود، که از بیرون نیزآتش می افروزید؟!


خدایا ... علی ... یا ... فضه؟


خدا کند علی علیه السلام درخانه باشد! پس چرا فاطمه زهرا سلام الله علیها پشت در آمده است؟!


آیا او در خانه است و نیامده؟ اگر هست، خود نیامده یا فاطمه زهرا سلام الله علیها راضی نشده است که پشت در بیاید؟


آی اهل خانه به من بگوید: حسنین و زینبین علیهم السلام در خانه چه می کنند؟ گریه می کنند؟ فریاد می زنند؟ به گوشه ای پناه برده و می لرزند؟ بوی دود را می شنوند؟ شعله های آتش را می بینند؟ فریاد مهاجمین را می شنوند؟


خدایا چرا فاطمه زهرا سلام الله علیها پشت در آمده؟ چرا فضه نمی آید این بانوی باردار را به درون خانه برگرداند؟


محسن همراه ... اوست!


نکند این فاطمه زهرا سلام الله علیها است که پشت در آمده؟


آه خدای من، محسن همراه اوست! خدا کند فاطمه سلام الله علیها نباشد!


ناموس و حرمت بانوی باردار و حرمت فرزند او را در نظر بگیرید.


اگر بدانند چه کسی پشت در آمده حتمآ باز می گردند!... و صدایشان را پایین می آورند!!.... و آتش را خاموش می کنند!!

صدای شکستن در!


صدای شکستن در می آید، می خواهند با لگد آن را از جا بکنند؟


چرا فاطمه زهرا سلام الله علیها از پشت در کنار نمی آید؟ چرا هم چنان در را فشار می دهد و نمی گذارد آن را باز کنند؟


خدایا این در مسمار دارد؟ پایین آن آتش گرفته! خدایا این بانو باردار است؟ پس محسن چه می شود؟


چشمانم سیاهی می رود! فداکاری می کند! نمی گذارد دشمنان او وارد این خانه شوند!


مواظب ... محسن ... است؟!


فاطمه زهرا سلام الله علیها خود را خم کرده و در را محکم فشار می دهد تا به فرزندش اصابت نکند، شعله های آتش هم چنان صورتش را سرخ می کند ولی او مواظب محسن علیه السلام است. مهاجمین زیادند، همه حمله کرده اند، نه دین دارند، نه وجدان! نه انسانیت دارند، نه شرف! اهل جاهلیتند! همه چیز را زیر پا گذاشته اند.


فهمیدند فاطمه زهرا سلام الله علیها است ولی در کار خود هستند! می خواهند وارد خانه شوند، به هر قیمتی که باشد! هر کس پشت در باشد! هر کس کشته شود!! هر کس زیر دست و پا برود!!! عجب است که با شنیدن صدای فاطمه زهرا سلام الله علیها بلندتر فریاد می زنند!


میخ در ... سینه زهرا ... خون!


دوباره نگاه می کنم میخ در با ضرب تمام سینه ی فاطمه زهرا سلام الله علیها را شکافته، و خون به شدت جاری است.


صدای شکستن استخوان سینه ی زهرا شنیده شد.


دست نابکار تازیانه هم زد.غلاف شمشیر هم به پهلوی او زد.


وای فاطمه بیهوش شد آخ محسن کشته شد!!




عبا را ... روی بانو!


علی علیه السلام با فضه آمد! آتش در دلش بر پا شده بود!! بی اختیار عبای خود را روی بانو انداخت و او را به فضه سپرد، و خود آمد تا مهاجمین را بیرون کند! گریبان سر دسته ی آنان را گرفت و او را بر زمین کوبید و فرمود: اگر سفارش پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم نبود، می دانستی علی کیست و تو کیستی، و چون تویی نمی تواند بی اجازه وارد خانه ی من شود!!


همه فرار کردند، و علی علیه السلام خود را کنار فاطمه زهرا سلام الله علیها رساند؛ و سر او را بر زانو گرفت، اکنون بانو از هوش رفته، و دیگر ناله ای ندارد!!


نکند، فاطمه زهرا سلام الله علیه را هم کشتند!


فضه به زحمت خانم را به هوش آورد، تا چشم باز کرد، پرسید: فضه علی کجاست؟!


جنازه ... محسن!


جنازه محسن علیه السلام کجاست؟ او را کجا بخاک سپردند؟ بابا برادرمان که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم وعده اش را به ما داده بود کو؟! چه شبها و روزها که انتظار او را کشیدیم و فقط نامش را برای هم گفتیم، انگار روی ماهش را نخواهیم دید.


او را کجا بردید؟ کی به خاکش سپردید؟ قبرش کجاست؟ می خواهیم با او درد دل کنیم!


ما و جای خالی زهرا و محسن!


اینک ما مانده ایم و جای خالی زهرا و محسن علیهما السلام که تا أبد فراموششان نخواهیم کرد.


برای استخوان شکسته و پهلوی مجروحش اشک می ریزیم. برای کتف و بازوی تازیانه خورده اش، سینه ی مسمار دیده و صورت حرارت کشیده اش، بر سر و رو و سینه ی خود می زنیم و برای محسنش می سوزیم.


ای کاش... اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها رفت، یاد گارش محسن علیه السلام می ماند و یاد مادر با دیدار او زنده می گشت! و یا اگر محسن رفت مادر می ماند و یاد او ار زنده نگه می داشت، افسوس که با هم رفتند و دو اشک بر دیده ی ما گذاشتند.


ای شبنم اشک! بنویس شرح مصیبت محسن علیه السلام را که سخت آزرده ایم. بازگو تا شیعیان آهی کشند و سیلابی بر دیده روان کنند.

 







































































































نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد