حدیث غدیر ، برترین دلیل شیعه بر ولایت امیر مؤمنان علیه السلام است که با سندهای صحیح و به صورت متواتر از طریق شیعه و سنی نقل شده است ؛ اما در عین حال برخی از علمای اهل سنت که اعتراف به چنین مطلبی برایشان ناگوار و پذیرش چنین حقیقتی سخت بوده ، چشمان خود را بسته و صحت آن را زیر سؤال بردهاند !
از جمله ابن حزم اندلسی ظاهری که با دفاع از ابن ملجم مرادی ، عداوت خود با امیر مؤمنان علیه السلام را علنی کرده است ، در کتاب الفصل خود مینویسد :
وأما من کنت مولاه فعلى مولاه فلا یصح من طریق الثقات أصلاً .
حدیث: من کنت مولاه... به هیچ وجه از طریق افراد ثقه تایید نشده است.
ابن حزم اندلسی ، علی بن أحمد بن سعید بن حزم الطاهری أبو محمد (متوفای548 هـ) ، الفصل فی الملل والأهواء والنحل ، ج 4 ، ص 116 ، ناشر : مکتبة الخانجی – القاهرة .
و ابن تیمیه حرانی (متوفای728هـ) نیز که در انکار فضائل اهل بیت علیهم السلام زبانزد عام و خاص است در منهاج السنة مینویسد :
برای خواندن ادامه متن بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
وأما قوله من کنت مولاه فعلی مولاه فلیس هو فی الصحاح لکن هو مما رواه العلماء وتنازع الناس فی صحته فنقل عن البخاری وإبراهیم الحربی وطائفة من أهل العلم بالحدیث انهم طعنوا فیه وضعفوه ... .
حدیث: من کنت مولاه... در کتب روائی صحیح شش گانه آورده نشده است ، بعضی از دانشمندان آن را روایت کردهاند ؛ ولی در صحت آن دچار اختلاف شدهاند ، از بخاری و ابراهیم حربی وگروهی دیگر از اهل دانش نقل شده است که آنان این حدیث را تضعیف کردهاند .
إبن تیمیة الحرانی ، أبو العباس أحمد بن عبد الحلیم ، منهاج السنة النبویة ، ج 7 ، ص 319 ، تحقیق : د. محمد رشاد سالم ، ناشر : مؤسسة قرطبة ، الطبعة الأولى ، 1406 .
برای روشن شدن حقیت مطلب و نیز برای سنجش ارزش سخن ابن حزم و ابن تیمیه کافی است که به اعترافات علما و دانشمندان نام آور اهل سنت که در علم حدیث و رجال خبره فن هستند ، در باره حدیث غدیر اشاره شود . طبیعی است که با اثبات صحت و یا تواتر حدیث غدیر و ورود آن در صحاح سته اهل سنت ، میزان تقوی و انصاف این دو دانشمند سنی برای همگان روشن خواهد شد .
ما در ابتدا تواتر حدیث غدیر را از زبان بزرگان سنی نقل و سپس تعدادی از أسناد آن را که علمای رجال سنی به صحت آنها اعتراف کردهاند ، خواهیم آورد .
حدیث غدیر نه تنها سندش صحیح است ؛ بلکه بسیاری از بزرگان اهل سنت تواتر آن را پذیرفتهاند که ما به نام چند تن از آنان اشاره میکنیم :
ذهبی ، دانشمند شهیر سنی و از ارکان علم رجال اهل سنت که او را پیشوای جرح و تعدیل نامیدهاند ، در موارد مختلف به تواتر حدیث غدیر اعتراف کرده است . وی در سیر اعلام النبلا که از معتبرترین کتابهای اهل سنت در علم رجال است ، در ترجمه محمد بن جریر طبری ، صاحب تفسیر و تاریخ مینویسد :
قلت: جمع طرق حدیث غدیر خم فی أربعة أجزاء رأیت شطره فبهرنی سعة روایاته وجزمت بوقوع ذلک .
محمد بن جریر طبری اسناد روایت غدیر خم را در چهار جلد جمع آوری کرده است که من قسمتی از آن را دیدم و از گستردگی روایات آن شگفت زده شدم و یقین کردم که این اتفاق افتاده است .
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز ، سیر أعلام النبلاء ، ج 14 ، ص 277 ، تحقیق : شعیب الأرناؤوط و محمد نعیم العرقسوسی ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بیروت ، الطبعة التاسعة ، 1413 هـ .
و در تذکرة الحفاظ و بازهم در ترجمه محمد بن جریر طبری مینویسد :
محمد بن جریر بن یزید بن کثیر الامام العلم الفرد الحافظ أبو جعفر الطبری أحد الأعلام وصاحب التصانیف من أهل آمل طبرستان أکثر التطواف ... . ولما بلغه ان بن أبی داود تکلم فی حدیث غدیر خم عمل کتاب الفضائل وتکلم على تصحیح الحدیث .
قلت رأیت مجلدا من طرق الحدیث لابن جریر فاندهشت له ولکثرة تلک الطرق .
من یک جلد از کتاب أسناد حدیث غدیر را که ابن جریر نوشته بود را دیدم و از زیاد بودن أسناد آن گیج و مبهوت شدم .
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز ، تذکرة الحفاظ ج 2 ، ص 710 ، رقم : 728 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الأولى .
ابن کثیر دمشقی سلفی (متوفای774هـ) که ازشاگردان ذهبی به شمار میرود ، به نقل از استادش مینویسد :
قال : وصدر الحدیث متواتر أتیقن أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قاله ، وأما : «اللهم وال من والاه» فزیادة قویة الاسناد .
ابن کثیر الدمشقی ، أبو الفداء إسماعیل بن عمر القرشی ، السیرة النبویة ، ج 4 ، ص 426 و البدایة والنهایة ، ج 5 ، ص 214 ، ناشر : مکتبة المعارف – بیروت .
ذهبی گفت : این حدیث به صورت متواتر نقل شده است و من یقین کردم که از رسول خدا صلی الله علیه وآله صادر شده است، اما جمله: «اللهم وال من والاه» نیز سندش قوی است .
و شهاب الدین آلوسی (متوفای1270هـ) صاحب روح المعانی که جایگاه ویژهای در نزد وهابیها دارد ، در تفسیرش مینویسد :
وعن الذهبى أن «من کنت مولاه فعلى مولاه» متواتر یتقین أن رسول الله صلى الله علیه و سلم قاله وأما اللهم وال من والاه فزیادة قویة الاسناد .
حدیث : «من کنت مولاه فعلی مولاه» متواتر است و به یقین سخن رسول خدا است ؛ اما ادامه آن که رسول خدا فرمود : خدایا دوست بدار هر که علی را دوست دارد ، نیز سندش قوی است ... .
الألوسی البغدادی ، العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود ، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی ، ج 6 ، ص 195 ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی – بیروت .
ابن ناصر الدین از مشاهیر قرن نهم ، (متوفای842 هـ ) در باره شخصیت ذهبی میگوید :
الشیخ الامام الحافظ الهمام مفید الشام ومؤرخ الاسلام ناقد المحدثین وإمام المعدلین والمجرحین شمس الدین ... الدمشقی ابن الذهبی الشافعی .
إبن ناصر الدین الدمشقی ، محمد بن أبی بکر ، الرد الوافر ، ناشر : المکتب الإسلامی - بیروت - 1393 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : زهیر الشاویش .
امام ، حافظ (کسی که بیش از صد هزار حدیث حفظ باشد) مورّخ واسلام شناس ، منتقد بر اهل حدیث ، پیشوا در جرح و تعدیل راویان ومؤلفان ، شمس الدین ذهبی.
و در جای دیگری از همین کتابش میگوید :
وکان آیة فی نقد الرجال عمدة فی الجرح والتعدیل عالما بالتفریع والتأصیل إماما فی القراءات فقیها فی النظریات له دربة بمذاهب الأئمة وأربابا المقالات قائما بین الخلف بنشر السنة ومذهب السلف .
الرد الوافر ، ج 1 ، ص 31 .
در نقد رجال حدیث یگانه بود و در جرح وتعدیل راویان حدیث استاد و در استفاده فروع از اصول دانشمند و در دانش قرائتهای قرآن پیشوا و در آراء و انظار فقیه بود . راه ورود به مذاهب چهار گانه و پیشوای همه اندیشه ها بود، یک تنه در میان معاصرانش به نشر و تبلیغ سنت و مذهب سلفی گری همت گمارد .
و ابن حجر عسقلانی (متوفای 852هـ) در الدرر الکامنة مینویسد :
قرأت بخط البدر النابلسی فی مشیخته کان علامة زمانه فی الرجال وأحوالهم حدید الفهم ثاقب الذهن وشهرته تغنی عن الإطناب فیه .
من نوشتهای بدر نابلسی را که در شرح حال اساتیدش آورده است خواندن که در باره ذهبی گفته بود : وی در دانش رجال و حالات راویان و نویسندگان دانش فراوان داشت ، تیز فهم و ذهنی قوی داشت ، شهرت و آوازه او ما را از توصیف بیشتر بی نیاز می کند .
ابن حجر عسقلانی ، الحافظ شهاب الدین أبی الفضل أحمد بن علی بن محمد ، الدرر الکامنة فی أعیان المائة الثامنة ، ج 5 ، ص 68 ، تحقیق : مراقبة / محمد عبد المعید ضان ، ناشر : مجلس دائرة المعارف العثمانیة - صیدر اباد/ الهند ، الطبعة الثانیة ، 1392هـ/ 1972م .
و جلال الدین سیوطی (متوفای 911هـ) در باره او مینویسد :
الذهبی الإمام الحافظ محدث العصر وخاتمة الحفاظ ومؤرخ الإسلام وفرد الدهر والقائم بأعباء هذه الصناعة شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان قایماز الرکمانی ثم الدمشقی .
ذهبی امام و حافظ ، حدیث گوی زمان و آخرین نفر از حافظان ، مورخ اسلام و یگانه زمان و ... بود .
جلال الدین سیوطی ، عبد الرحمن بن أبی بکر ، طبقات الحفاظ ، ج 1 ، ص 521 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة الأولى ، 1403 هـ .
ابن حجر از دانشمندان معروف سنی که به همراه ذهبی یکی از دو رکن اساسی علم رجال اهل سنت به حساب میآید ، در شرح صحیح بخاری ، بسیاری از سندهای حدیث غدیر را صحیح و حسن میداند :
واما حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» فقد أخرجه الترمذی والنسائی وهو کثیر الطرق جداً وقد استوعبها بن عقدة فی کتاب مفرد وکثیر من اسانیدها صحاح وحسان .
حدیث : «من کنت مولاه فعلی مولاه» را ، ترمذی ونسائی با سند صحیح نقل کرده اند ، سندهای بسیاری دارد ، که همه آنها را ابن عقده در کتاب مستقلی جمع آوری کرده است و بسیاری از اسناد آن صحیح و یا حسن هستند .
ابن حجر عسقلانی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل الشافعی ، فتح الباری شرح صحیح البخاری ، ج 7 ، ص 74 ، تحقیق : محب الدین الخطیب ، ناشر : دار المعرفة - بیروت .
و در تهذیب التهذیب که یکی از کتابهای معتبر رجالی اهل سنت به حساب میآید ، میگوید که بیش از هفتاد صحابی روایت غدیر را نقل کردهاند :
وقد جمعه بن جریر الطبری فی مؤلف فیه أضعاف من ذکر وصححه واعتنى بجمع طرقه أبو العباس بن عقدة فأخرجه من حدیث سبعین صحابیا أو أکثر .
ابن جریر حدیث غدیر را از طرق گوناگون در کتاب مستقلی ، با تصحیح آن جمع آوری کرده است ، وکسی که به اسناد آن توجه خاص کرده است ، ابن عقده است ، وی این حدیث را از زبان بیش از هفتاد صحابی نقل کرده است .
ابن حجر عسقلانی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل الشافعی ، تهذیب التهذیب ، ج 7 ، ص 297 ، ناشر : دار الفکر - بیروت ، الطبعة الأولى ، 1404 - 1984 .
هاشمی مکی ، از مشاهیر قرن نهم هجری و از همدورههای ابن حجر ، او را اینگونه میستاید :
أحمد بن علی بن محمد بن محمد بن علی بن محمود بن أحمد بن أحمد بن العسقلانی المصری الشافعی الإمام العلامة الحافظ فرید الوقت مفخر الزمان بقیة الحفاظ علم الأئمة الأعلام عمدة المحققین خاتمة الحفاظ المبرزین والقضاة المشهورین أبو الفضل شهاب الدین ...
الهاشمی المکی ، الحافظ أبو الفضل تقی الدین محمد بن محمد بن فهد (متوفای871هـ) ، لحظ الألحاظ بذیل طبقات الحفاظ ، ج 1 ، ص 326 ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت .
ابن حجر عسقلانی مصری شافعی مذهب ، پیشوای دانشمند ، حافظ (صد هزار حدیث) ، یگانه روزگار، افتخار زمان ، باقی مانده از حافظان حدیث ، سرآمد پیشوایان بزرگ ، محقق عمده ، پایان بخش حافظان ، قاضی مشهور ...
ابن حجر هیثمی در کتاب الصواعق المحرقة که آن را علیه مذهب شیعه نگاشته است به کثرت اسناد حدیث غدیر اعتراف کرده و میگوید :
أنه حدیث صحیح لا مریة فیه وقد أخرجه جماعة کالترمذی والنسائی وأحمد و طرقه کثیرة جدا ومن ثم رواه ستة عشر صحابیا وفی روایة لأحمد أنه سمعه من النبی صلى الله علیه وسلم ثلاثون صحابیا وشهدوا به لعلی لما نوزع أیام خلافته کما مر وسیأتی وکثیر من أسانیدها صحاح وحسان ولا التفات لمن قدح فی صحته .
در صحت حدیث غدیر شکی نیست ؛ زیرا گروهی مانند : ترمذی ، نسائی و احمد آن را با سند نقل کرده اند ، اسناد این حدیث فراوان است و شانزده تن از اصحاب آن را روایت کرده اند ، و در نقلی که احمد دارد می گوید : سی نفر از اصحاب در زمان خلافت علی علیه السلام وقتی که علی از آنان در خواست گواهی بر شنیدن این حدیث از رسول خدا صلی الله علیه وآله نمود ، شهادت دادند که آن را از پیامبر شنیدهاند .
بیشتر سندهای این حدیث صحیح و حسن است و سخن کسی که بر سند آن بخواهد ایراد میگیرد ، ارزش توجه ندارد .
ابن حجر الهیثمی ، أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ، الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ، ج 1 ، ص 106ـ 107 ، تحقیق : عبد الرحمن بن عبد الله الترکی و کامل محمد الخراط ، ناشر : مؤسسة الرسالة - لبنان ، الطبعة الأولى ، 1417هـ - 1997م .
عبد القادر العیدروسی (متوفای 1037 هـ) در باره او میگوید :
وفیها [سنة أربع وسبعین بعد التسعمائة ] فی رجب توفی الشیخ الإمام شیخ الإسلام خاتمة أهل الفتیا والتدریس ناشر علوم الامام محمد بن إدریس الحافظ شهاب الدین أبو العباس أحمد بن محمد بن علی بن حجر الهیتمی السعدی الأنصاری بمکة ودفن بالمعلاة فی تربة الطبریین وکان بحرا فی علم الفقه وتحقیقه لا تکدره الدلاء وإمام الحرمین کما أجمع على ذلک العارفون وانعقدت علیه خناصر الملاء إمام اقتدت به الأئمة وهمام صار فی إقلیم الحجاز أمة مصنفاته فی العصر آیة یعجز عن الإتیان بمثلها المعاصرون ...
واحد العصر وثانی القطر وثالث الشمس والبدر من أقسمت المشکلات أن لا تتضح إلا لدیه وأکدت المعضلات آلیتها أن لا تتجلى إلا علیه لا سیما وفی الحجاز علیها قد حجر ولا عجب فإنه المسمى بابن حجر .
ابن حجر هیثمی دریائی از دانش فقه و تحقیق ، امام مدینه و مکه بود که همه پیشوایان به وی اقتدا می کردند ، در سرزمین حجاز از جهت آثار نمونهای بود که مثل و مانند نداشت ... .
العیدروسی ، عبد القادر بن شیخ بن عبد الله ، تاریخ النور السافر عن أخبار القرن العاشر ، ج 1 ، ص 258 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة الأولى ، 1405 .
جلال الدین سیوطی ، مفسر ، ادیب و محدث مشهور اهل سنت ، از کسانی است که حدیث غدیر را از احادیث متواتر میداند . البته ما در کتابهایی که از وی در اختیار داریم ، چنین مطلبی را نیافتیم ؛ ولی دو تن از بزرگان اهل سنت ، این مطلب را از زبان وی نقل کردهاند که همین برای ما کفایت میکند .
حافظ عبد الرؤوف مناوی در شرح جامع الصغیر سیوطی مینویسد :
( من کنت مولاه ) أی ولیه وناصره ( فعلى مولاه ) ولاء الاسلام وسببه ان أسامة قال لعلی لست مولای انما مولای رسول الله فذکره ( حم ه عن البراء ) بن عازب ( حم عن بریدة ) بن الحصیب ( ت ن والضیاء عن زید بن أرقم ) ورجال أحمد ثقات بل قال المؤلف حدیث متواتر .
راویان این حدیث مورد اعتماد هستند ؛ بلکه مؤلف (سیوطی) گفته است که این حدیث متواتر است .
المناوی ، الإمام الحافظ زین الدین عبد الرؤوف ، التیسیر بشرح الجامع الصغیر ، ج 2 ص 442 ، (متوفای1031هـ) ، ناشر : مکتبة الإمام الشافعی - الریاض ، الطبعة : الثالثة ، 1408هـ - 1988م .
و در فیض القدیر که این کتاب نیز در شرح جامع الصغیر سیوطی است ، مینویسد :
قال الهیثمی رجال أحمد ثقات وقال فی موضع آخر رجاله رجال الصحیح وقال المصنف حدیث متواتر
هیثمی گفته است که راویان مسند احمد مورد اعتماد هستند و در جای دیگر گفته که روایان آن راویان صحیح بخاری هستند و مصنف (سیوطی) گفته است که حدیث غدیر متواتر است .
المناوی ، الإمام الحافظ زین الدین عبد الرؤوف ، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر ، ج 6 ص 218 ، ناشر : المکتبة التجاریة الکبرى - مصر ، الطبعة : الأولى ، 1356هـ .
و ابراهیم بن محمد حسینی (متوفای1120 هـ) از علمای سنی مذهب قرن دوازدهم نیز این مطلب را تأیید میکند :
من کنت مولاه فعلی مولاه
أخرجه الإمام أحمد ومسلم عن البراء بن عازب رضی الله عنه وأخرجه أحمد أیضا عن بریدة بن الحصیب رضی الله عنه وأخرجه الترمذی والنسائی والضیاء المقدسی عن زید بن رقم رضی الله عنه قال الهیثمی رجال أحمد ثقات وقال فی موضع آخر رجاله رجال الصحیح .
وقال السیوطی حدیث متواتر . سببه أن أسامة قال لعلی لست مولای إنما مولای رسول الله (ص) فقال النبی (ص) : «من کنت مولاه فعلی مولاه» .
این حدیث را امام احمد ومسلم از براء بن عازم نقل کرده اند و احمد مجدداً آن را از بریده بن حصیب و ترمذی و نسائی و ضیاء مقدسی از زید بن ارقم آن را نقل کره اند، هیثمی می گوید: رجال سند احمد همه ثقه هستند و در مورد دیگری گفته است راویان آن راویان صحیح بخاری هستند .
سیوطی می گوید: حدیث غدیر متواتر است.
علت ایراد این حدیث آن است که اسامه به علی گفت : تو مولای من نیستی ؛ بلکه مولای من پیامبر است ، رسول خاد صلی الله علیه وآله پس از شنیدن این سخن فرمود : هر کس من مولای او هستم ، علی نیز مولای او است .
الحسینی ، ابراهیم بن محمد ، البیان والتعریف فی أسباب ورود الحدیث الشریف ، ج 2 ، ص 230 ، ح1577 ، تحقیق : سیف الدین الکاتب ، ناشر : دار الکتاب العربی - بیروت – 1401هـ .
نجم الدین العزیز در کتاب الکواکب السائرة ، سیوطی را این گونه معرفی میکند :
عبد الرحمن بن أبی بکر الأسیوطی: عبد الرحمن بن أبی بکر بن محمد بن أبی سابق الدین بکر بن عثمان بن محمد بن خضر بن أیوب بن محمد ابن الشیخ همام الدین، الشیخ العلامة، الإمام، المحقق، المدقق، المسند، الحافظ شیخ الإسلام جلال الدین أبو الفضل ابن العلامة کمال الدین الأسیوطی، الخضیری، الشافعی صاحب المؤلفات الجامعة، والمصنفات النافعة، وألف المؤلفات الحافلة الکثیرة الکاملة الجامعة، النافعة المتقنة، المحررة، المعتبرة نیفت عدتها على خمسمائة مؤلف
وکان أعلم أهل زمانه بعلم الحدیث وفنونه، ورجاله، وغریبه، واستنباط الأحکام منه، وأخبر عن نفسه أنه یحفظ مئتی ألف حدیث. قال: ولو وجدت أکثر لحفظته. قال: ولعله لا یوجد على وجه الأرض الان أکثر من ذلک
استاد علامه ، پیشوا ، محقق ، دقیق ، حافظ ( کسی که صد هزار حدیث حفظ است)، صاحب کتابهای جامع و تألیفات سودمند ، کسی که بیش از پانصد کتاب مفید و ارزشمند نوشته است ، دانا ترین فرد در دانش حدیث و فنون آن ، اهل استنباط احکام و کسی که خودش گفته است : دویست هزار حدیث را حفظ هستم و اگر بیشتر می یافتم باز هم حفظ می کردم ، که البته شاید اکنون بیش از این حدیث وجود نداشته باشد.
الغزی ، نجم الدین محمد بن محمد ، الکواکب السائرة بأعیان المئة العاشرة ، ج 1 ص 142 ، (متوفاى1061هـ) .
غزالی ، دانشمند نامور و شهیر قرن ششم که ذهبی از از او با عنوان اعجوبه زمان یاد میکند ، در باره حدیث غدیر و پیمانی که خلیفه دوم در آن روز بست و تنها چند روز بعد از غدیر آن را به باد فراموشی سپرد ، مینویسد :
واجمع الجماهیر على متن الحدیث من خطبته فی یوم عید یزحم باتفاق الجمیع وهو یقول : « من کنت مولاه فعلی مولاه » فقال عمر بخ بخ یا أبا الحسن لقد أصبحت مولای ومولى کل مولى فهذا تسلیم ورضى وتحکیم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الریاسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوى فی قعقعة الرایات واشتباک ازدحام الخیول وفتح الأمصار وسقاهم کأس الهوى فعادوا إلى الخلاف الأول : فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا .
از خطبههای رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) خطبه غدیر خم است که همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند . رسول خدا فرمود : هر کس من مولا و سرپرست او هستم ، علی مولا و سرپرست او است . عمر پس از این فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به علی (علیه السلام) این گونه تبریک گفت :
«افتخار ، افتخار ای ابوالحسن ، تو اکنون مولا و رهبر من و هر مولای دیگری هستی.»
این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبری علی (علیه السلام) و نشانه رضایتش از انتخاب علی (علیه السلام) به رهبری امت دارد ؛ اما پس از گذشت آن روزها ، عمر تحت تأثیر هوای نفس و علاقه به ریاست و رهبری خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلی تغییر داد و با لشکر کشیها ، برافراشتن پرچمها و گشودن سرزمینهای دیگر ، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلی هموار کرد و [مصداق این آیه قرآن شد :]
پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن ، بهایى ناچیز به دست آوردند، و چه بد معاملهاى کردند .
الغزالی ، أبو حامد محمد بن محمد ، سر العالمین وکشف ما فی الدارین ، ج 1 ، ص 18 ، باب فی ترتیب الخلافة والمملکة ، تحقیق : محمد حسن محمد حسن إسماعیل وأحمد فرید المزیدی ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان ، الطبعة : الأولى ، 1424هـ 2003م .
علامه شمس الدین ذهبی در ترجمه او مینویسد :
الغزالی الشیخ الإمام البحر حجة الإسلام أعجوبة الزمان زین الدین أبو حامد محمد بن محمد بن محمد بن أحمد الطوسی الشافعی الغزالی صاحب التصانیف والذکاء المفرط ... ثم بعد سنوات سار إلى وطنه لازما لسننه حافظا لوقته مکبا على العلم
غزالی استاد پیشوا و دریای علم ، نشانه اسلام ، اعجوبه زمان ، صاحب کتابها وانسانی با هوش فراوان و زیرک... بود .
پس از سالها به زادگاهش بازگشت و به استفاده از وقت ، فرصت وعلم ودانش روزگار را سپری کرد ... .
سیر أعلام النبلاء ، ج 19 ، ص 322 ، تحقیق : شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بیروت ، الطبعة : التاسعة ، 1413هـ .
و در جلد 14 ، ص 202 از همین کتاب با استفاده از حدیث نبوی او را یکی از احیاگران دین میداند و می نویسد :
وقال الحاکم سمعت حسان بن محمد یقول کنا فی مجلس ابن سریج سنة ثلاث وثلاث مئة فقام إلیه شیخ من أهل العلم فقال أبشر أیها القاضی فإن الله یبعث على رأس کل مئة سنة من یجدد یعنی للأمة أمر دینها وإن الله تعالى بعث على رأس المئة عمر بن عبدالعزیز وبعث على رأس المئتین محمد بن إدریس الشافعی ...
قلت وقد کان على رأس الأربع مئة الشیخ أبو حامد الاسفرایینی وعلى رأس الخمس مئة أبو حامد الغزالی وعلى رأس الست مئة الحافظ عبد الغنی ...
حاکم می گوید : از حسان بن محمد شنیدم که می گفت : در سال 303هـ در مجلس ابن سریج بودم ، پیر مردی دانشمند بر خواست و گفت : بشارت ای قاضی ! خداوند در هر صد سال کسی را می فرستد که احیاگر دین است ، عمربن عبد العزیز اولین است و در صد سال دوّم محمد بن ادریس شافعی است...
من می گویم در صد سال چهارم ابو حامد اسفرایینی است و در صد سال پنجم غزالی و در صد سال ششم حافظ عبد الغنی است ، و...
ملا علی هروی ، معروف به هروی ، صاحب کتاب معتبر مرقاة المفاتیح در باره حدیث غدیر و تواتر آن میگوید :
أن هذا حدیث صحیح لا مریة فیه ، بل بعض الحفاظ عده متواتراً إذ فی روایة أحمد أنه سمعه من النبی صلى الله علیه وسلم ثلاثون صحابیا وشهدوا به لعلی لما نوزع أیام خلافته .
حدیث غدیر بدون شک صحیح است ؛ بلکه بعضی از حافظان آن را متواتر دانسته اند ؛ چون در نقل احمد آمده است :
این حدیث را در زمان خلافت علی علیه السلام بعد از اختلافی که در باره آن پیش آمد، سی تن از اصحاب شهادت دادند که آن را از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیده اند.
محمد القاری ، علی بن سلطان ، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح ، ج 11 ، ص 248 ، تحقیق : جمال عیتانی ، ناشر : دار الکتب العلمیة – لبنان / بیروت ، الطبعة الأولى ، 1422هـ - 2001م .
عاصمی مکی (متوفای1111هـ ) در باره او مینویسد :
الشیخ الملا على القارى بن سلطان بن محمد الهروى الحنفى الجامع للعلوم العقلیة والنقلیة والمتضلع من السنة النبویة أحد جماهیر الأعلام ومشاهیر أولى الحفظ والأفهام ولد بهراة ورحل إلى مکة وتدیرها أخذ عن خاتمة المحققین العلامة ابن حجر الهیثمى .
ملا علی قاری حنفی مذهب در علوم عقلی و نقلی جامع بود و سنت نبوی را به درستی می شناخت ، او یکی از دانشمندان بزرگ و نام آوران زمان و دارای قدرت حافظه و صاحب فهم بود .
العاصمی المکی ، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی ، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی ، ج 4 ، ص 402 ، تحقیق : عادل أحمد عبد الموجود و علی محمد معوض ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1419هـ- 1998م .
شمس الدین جزری که کتاب مستقلی در باره فضائل امیر مؤمنان علیه السلام نوشته ، بعد از نقل حدیث مناشده امیر المؤمنین علیه السلام به حدیث غدیر در رحبه ، میگوید :
هذا حدیث حسن من هذا الوجه ، صحیح من وجوه کثیرة تواتر عن امیر المؤمنین علی ، وهو متواتر ایضاً عن النبی صلی الله وسلّم رواه الجم الغفیر عن الجم الغفیر ، ولا عبرة بمن حاول تضعیفه من لا اطلاع له فی هذا العلم .
وی پس از نقل حدیث غدیر می گوید: این حدیث از این جهت حسن واز جهات زیادی صحیح و از جهت امیر المؤمنین علی و رسول خدا متواتر است، گروههای زیادی از گروههای زیادی دیگر آن را روایت کرده اند، سخن کسانی که بدون آگاهی از دانش حدیث آن را ضعیف دانسته اند ارزشی ندارد ونباید به آن اعتنا کرد.
الجزری الشافعی ، أبی الخیر شمس الدین محمد بن محمد بن محمد ، أسنی المطالب فی مناقب سیدنا علی بن أبی طالب کرم الله وجهه ، ص48 ، تقدیم و تحقیق وتعلیق الدکتور محمد هادی الأمینی ، ناشر : مکتبة الإمام امیر المؤمنین (ع) العامة ، اصفهان ـ ایران
محمد بن محمد بن محمد بن محمد الحافظ - الإمام المقرئ شمس الدین ابن الجزری ، ولد لیلة السبت الخامس والعشرین من شهر رمضان سنة 751 بدمشق ، وتفقه بها ، ولهج بطلب الحدیث والقراآت ، وبرز فی القراآت ، وعمر مدرسة للقراء سماها دار القرآن وأقرأ الناس ، وعین لقضاء الشام مرة ، وکتب توقیعه عماد الدین بن کثیر ثم عرض عارض فلم یتم ذلک وقدم القاهرة مرارا ، وکان مثریا وشکلا حسنا وفصیحا بلیغا ...
وکان کثیر الإحسان لأهل الحجاز ، وأخذ عنه أهل تلک البلاد فی القراآت وسمعوا علیه الحدیث ... وقد انتهت إلیه رئاسة علم القراآت فی الممالک ، وکان قدیما صنف الحصن الحصین فی الأدعیة ولهج به أهل الیمن واستکثروا منه ، وسمعوه علی قبل أن یدخل هو إلیهم ثم دخل إلیهم فأسمعهم ، وحدث بالقاهرة بمسند أحمد ومسند الشافعی وبغیر ذلک وکان یلقب فی بلاده الإمام الأعظم .
جزری شب بیست و پنجم رمضان سال 751هـ در شهر دمشق به دنیا آمد و در همان شهر به دانش اندوزی پرداخت و برای آشنائی با حدیث و قرائتهای قرآن تلاش کرد و در همین رشته هم موفق شد و مدرسهای به نام دار القرآن تاسیس کرد . به قضاوت از طرف عماد الدین کثیر منصوب شد ولی آن را به پایان نرساند ، چندین بار به قاهره سفر کرد ، وی چهره ای زیبا وجذاب داشت...
نسبت به مردم حجاز بسیار نیکو کار بود، از وی دانش قرائات و حدیث را آموختند... در همه کشورها دانش قرائت به او ختم می شد و کتابی در دعا به اسم الحصن الحصین نوشت ، مردم یمن از وی استفاده فروان نمودند ، در قاهره مسند احمد و شافعی را بر مردم می خواند ، به او امام اعظم لقب داده بودند .
ابن حجر عسقلانی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل الشافعی ، إنباء الغُمر بأبناء العمر فی التاریخ ، ج 8 ص 245 ، تحقیق : د.محمد عبد المعید خان ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان الطبعة : الثانیة ، 1406هـ -1986م .
سبط بن جوزی ، نوه دختری أبو الفرج بن جوزی ، از بزرگان قرن هفتم اهل سنت در تذکرة الخواص در باره حدیث غدیر میگوید :
اتّفق علماء السیر على أنّ قصّة الغدیر کانت بعد رجوع النبی (ص) من حجّة الوداع فی الثامن عشر من ذی الحجّة جمع الصحابة وکانوا مائة وعشرون ألفاً وقال: (من کنت مولاه فعلی مولاه) الحدیث ، نص (ص) على ذلک بصریح العبارة دون التلویح والإشارة .
دانشمندان متخصص در تاریخ اسلام اتفاق دارند که قصه غدیر بعد از باز گشت رسول خدا صلی الله علیه وآله از حجة الوداع در هیجدهم ذی الحجة اتفاق افتاد ، اصحاب و یارانش را صد و بیست هزار نفر بودند جمع کرد و درسخنرانی اش فرمود : هر کس من او را مولا و رهبرم ؛ پس علی ، مولا و رهبر او است ، در این روایت با صراحت نه با کنایه و اشاره رسول خدا صلی الله علیه وآله علی را پیشوا قرار داد.
سبط بن الجوزی الحنفی ، شمس الدین أبوالمظفر یوسف بن فرغلی بن عبد الله البغدادی ، تذکرة الخواص ، ص 37 ، ناشر : مؤسسة أهل البیت ـ بیروت ، 1401هـ ـ 1981م .
أبو محمد یافعی (متوفای768هـ) در باره او مینویسد :
العلامة الواعظ المورخ شمس الدین أبو المظفر یوسف الترکی ثم البغدادی المعروف بابن الحوزی سبط الشیخ جمال الدین أبی الفرج ابن الجوزی أسمعه جده منه ومن جماعة وقدم دمشق سنة بضع وست مائة فوعظ بها وحصل له القبول العظیم للطف شمائله وعذوبة وعظه .
در شهر دمشق مردم را موعظه می کرد و چون چهره و سخنش جذاب بود ، مورد قبول و پذیرش عموم قرار گرفت ... .
الیافعی ، أبو محمد عبد الله بن أسعد بن علی بن سلیمان ، مرآة الجنان وعبرة الیقظان ، ج 4 ، ص 136 ، ناشر : دار الکتاب الإسلامی - القاهرة - 1413هـ - 1993م .
قطب الدین الیونینی (متوفای726هـ) در باره او مینویسد :
وکان أوحد زمانه فی الوعظ حسن الإیراد ترق لرؤیته القلوب وتذرف لسماع کلامه العیون وتفرد بهذا الفن وحصل له فیه القبول التام وفاق فیه من عاصره وکثیراً ممن تقدمه حتى أنه کان یتکلم فی المجلس الکلمات الیسیرة المعدودة أو ینشد البیت الواحد من الشعر فیحصل لأهل المجلس من الخشوع والاضطراب والبکاء ما لا مزید علیه فیقتصر على ذلک القدر الیسیر وینزل فکانت مجالسه نزهة القلوب و الأبصار یحضرها الصلحاء والعلماء والملوک والأمراء والوزراء وغیرهم ولا یخلو المجلس من جماعة یتوبون ویرجعون إلى الله تعالى .
در وعظ و سخنرانی در زمان خودش منحصر به فرد بود ، با دیدنش رقت قلب برای بیننده ایجاد میشد و با شنیدن سخنش اشکها جاری می شد ، مورد قبول عموم بود ، گاهی در مجلسی کلماتی اندک و یا شعری می خواند همه حاضران را به گریه می انداخت . در مجلس وی همواره دانشمندان و امیران و وزیران و غیر آنان حضور می یافتند ، و هیچگاه نمی شد که بدون توبه کسی از مجلسش خارج شود .
الیونینی ، قطب الدین أبو الفتح موسى بن محمد ، ذیل مرآة الزمان ، ج 1 ، ص 15 .
العکری الحنبلی (متوفای1089هـ) در باره او مینویسد :
سبط ابن الجوزی العلامة الواعظ المؤرخ شمس الدین أبو المظفر یوسف بن فرغلی الترکی ثم البغدادی الهبیری الحنفی سبط الشیخ أبی الفرج بن الجوزی أسمعه جده منه ومن ابن کلیب وجماعة وقدم دمشق سنة بضع وستمائة فوعظ بها وحصل له القبول العظیم للطف شمائله وعذوبة وعظه ... ولو لم یکن له إلا کتابه مرآة الزمان لکفاه شرفا .
العکری الحنبلی ، عبد الحی بن أحمد بن محمد ، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب ، ج 5 ، ص 266 ، تحقیق : عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط ، ناشر : دار بن کثیر - دمشق ، الطبعة الأولی ، 1406هـ .
عجلونی نویسنده کتاب کشف الخفاء ، از دانشمندان مشهور سنی در قرن دوازدهم در باره حدیث غدیر میگوید :
( من کنت مولاه فعلی مولاه ) رواه الطبرانی وأحمد والضیاء فی المختارة عن زید بن أرقم وعلی وثلاثین من الصحابة بلفظ اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فالحدیث متواتر أو مشهور .
حدیث: «من کنت مولاه فعلی مولاه» را طبرانی و احمد وضیاء در کتابش المختارة، از زید بن ارقم وعلی و سی نفر از صحابه نقل کرده اند، پس حدیث متواتر و مشهور است.
العجلونی الجراحی ، إسماعیل بن محمد ، کشف الخفاء ومزیل الإلباس عما اشتهر من الأحادیث على ألسنة الناس ، ج 2 ، ص 361 ، رقم : 2591 ، تحقیق : أحمد القلاش ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بیروت الطبعة : الرابعة ، 1405هـ .
البدیری (متوفى بعد از 1175هـ) در ترجمه او مینویسد :
وفی یوم الاثنین ثانی محرم هذه السنة توفی شیخنا محدث الدیار الشامیة ، بل خاتمة المحدثین ، من افتخرت به دمشق على سائر الدنیا الشیخ إسماعیل العجلونی المدرّس تحت قبة النسر بجامع بنی أمیة ، ولم یبق أحد من أهل الشام من کبیر وصغیر إلا حضر جنازته .
در دوم محرم سال 1162 استاد ما ، محدث دیار شام و بلکه خاتم محدثان و کسی که مردم شام به جهت وجود او در آن دیار بر دیگر مردم دنیا فخر فروشی میکردند ، از دنیا رفت . در روز مرگش کوچک و بزرگ در تشییع جنازهاش شرکت کردند .
البدیری الحلاق ، أحمد بن بدیر ، حوادث دمشق الیومیة ، ج 1 ، ص 30 ، حوادث سال 1162هـ .
محقق کتاب کشف الخفاء در مقدمه کتاب ص6 مینویسد :
وقد ترجمه الشیخ سعید السمان فی کتابه وقال فی وصفه : خاتمة أئمة الحدیث ومن ألقت إلیه مقالیدها بالقدیم والحدیث اقتدح زناده فیه فأضاء وشاع حتى ملأ الفضاء آخذا بطرفی العلم والعمل متسنما ذروة عن غیره بعیدة الأمل یقطع آناء اللیل تضرعا وعبادة ویوسع أطراف النهار قراءة وإفادة لا یشغله عن ترداده النظر فی دفاتره مرام ولا عن نشر طیبها نقض ولا إبرام مع ورع لیس للریاء علیه سبیل وغض بصر عما لا یعنی من هذا القبیل ... .
خاتم امامان حدیث ، کلید و رمز همه علوم در دست او بود ، شبهایش به عبادت و روزش به مطاله و تدریس می گذشت ، اهل پارسائی و ورع و به دور از ریا بود ... .
صنعانی ، نویسنده کتاب معتبر سبل السلام در باره حدیث غدیر میگوید :
حدیث من کنت مولاه فعلى مولاه أخرجه جماعة من أئمة الحدیث منهم أحمد والحاکم من حدیث ابن عباس وابن أبی شیبة وأحمد من حدیث ابن عباس عن بریدة وأحمد وابن ماجه عن البراء و ... وقد عده أئمة من المتواتر .
گروهی از بزرگان و پیشوایان در دانش حدیث ؛ مانند : احمد حنبل و حاکم نیشابوری و ابن ابی شیبه و ابن ماجه حدیث : من کنت مولاه... را با سند روایت کردهاند . برخی از پیشوایان آن را از احادیث متواتر شمرده اند .
الحسنی الصنعانی ، محمد بن إسماعیل الأمیر ، توضیح الأفکار لمعانی تنقیح الأنظار ، ج 1 ، ص 243 ، تحقیق : محمد محی الدین عبد الحمید ، ناشر : المکتبة السلفیة - المدینة المنورة .
القنوجی (متوفای1307 هـ) در باره او میگوید :
کتاب اسبال المطر على قصب السکر وکتاب توضیح الافکار شرح تنقیح الانظار کلاهما للسید الامام المجتهد العلامة محمد بن إسماعیل الامیر الیمنی رحمه الله .
نویسنده کتاب اسبال المطر و توضیح الأفکار ؛ آقا ، امام ، مجتهد و علامه محمد اسماعیل است .
القنوجی ، صدیق بن حسن ، أبجد العلوم الوشی المرقوم فی بیان أحوال العلوم ، ج 2 ، ص 66 ، تحقیق : عبد الجبار زکار ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1978 .
اسماعیل باشا بغدادی (متوفای1339هـ) در هدیة العارفین مینویسد :
السید محمد بدر الدین ابن المتوکل على الله اسماعیل بن صلاح الامیر الکحلانی ثم الصنعانی رئیس العلماء والخطیب بها هو من اصحاب الحدیث والاجتهاد .
او رئیس علما و خطیب آنها و از اصحاب حدیث و اجتهاد بود .
البغدادی ، إسماعیل باشا البغدادی ، هدیة العارفین أسماء المؤلفین وآثار المصنفین ، ج 6 ، ص 338 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1413 – 1992 .
جعفر کتانی از مشاهیر قرن چهاردهم در باره حدیث غدیر میگوید :
وفی روایة لأحمد أنه سمعه من النبی (ص) ثلاثون صحابیا وشهدوا به لعلی لما نوزع أیام خلافته وممن صرح بتواتره أیضا المناوی فی التیسیر نقلا عن السیوطی وشارح المواهب اللدنیة وفی الصفوة للمناوی .
در نقل احمد آمده است که سی نفر از اصحاب رسول خدا برای علی شهادت دادند که حدیث غدیر را از زبان پیامبر شنیده اند ، و از کسانی که تصریح به تواتر آن دارد مناوی است که آن را از سیوطی نقل کرده است .
الکتانی ، محمد بن جعفر أبو عبد الله ، نظم المتناثر من الحدیث المتواتر ، ج 1 ، ص 195 ، تحقیق : شرف حجازی ، ناشر : دار الکتب السلفیة - مصر .
محمد ناصر البانی ، محدث مشهور و معاصر وهابی که بیش از صد جلد کتاب نوشته ، در باره حدیث غدیر میگوید :
و للحدیث طرق أخرى کثیرة جمع طائفة کبیرة منها الهیثمی فی " المجمع " ( 9 / 103 - 108 ) و قد ذکرت و خرجت ما تیسر لی منها مما یقطع الواقف علیها بعد تحقیق الکلام على أسانیدها بصحة الحدیث یقینا ، و إلا فهی کثیرة جدا ، و قد استوعبها ابن عقدة فی کتاب مفرد ، قال الحافظ ابن حجر : منها صحاح و منها حسان .
و جملة القول أن حدیث الترجمة حدیث صحیح بشطریه ، بل الأول منه متواتر عنه صلى الله علیه وسلم کما ظهر لمن تتبع أسانیده و طرقه ، و ما ذکرت منها کفایة .
البانی ، محمد ناصر (معاصر) ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المکتبة الشاملة .
برای حدیث غدیر سندهای بسیاری ذکر شده است که افراد زیادی مانند هیثمی در کتابش المجمع اسناد آن را ذکر کرده اند ، ومن آنچه آوردهام اندکی از آن است که هر کسی پس از آشنائی با اسناد آن یقین به صحت پیدا می کند . ابن عقده همه راههای نقل آن را در کتابی مستقل جمع کرده است و ابن حجر بنا بر بعضی از اسناد ، آن را صحیح و بر بعضی از اسناد ، حسن دانسته است .
خلاصه سخن آن که هر دو قسمت این روایت [من کنت مولاه فعلی مولاه ؛ اللهم وال من والاه ] صحیح هستند ؛ بلکه قسمت اول آن به صورت متواتر از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل شده است ... .
سایتی که وهابیها به نام او در اینترنت دایر کردهاند ، وی را این گونه معرفی کرده است :
العلامة الشیخ محمد ناصر الدین الألبانی أحد أبرز العلماء المسلمین فی العصر الحدیث ، ویعتبر الشیخ الألبانی من علماء الحدیث البارزین المتفردین فی علم الجرح والتعدیل ، والشیخ الألبانی حجة فی مصطلح الحدیث وقال عنه العلماء المحدثون إنه أعاد عصر ابن حجر العسقلانی والحافظ بن کثیر وغیرهم من علماء الجرح والتعدیل .
علامه ناصر الدین البانی یکی از معروفترین دانشمندان مسلمان در زمان حاضر است ، او در حدیث شناسی و جرح و تعدیل رجال و راویان حدیث منحصر به فرد و الگوی دیگران است ، برخی از دانشمندان در باره وی گفته اند : البانی زمان ابن حجر عسقلانی و ابن کثیر و دیگر دانشمندان در علم حدیث شناسی و جرح و تعدیل را زنده کرده است .
و بعد در ادامه مینویسد :
قال سماحة الشیخ عبد العزیز بن باز رحمه الله :
«ما رأیت تحت أدیم السماء عالما بالحدیث فی العصر الحدیث مثل العلامة محمد ناصر الدین الألبانی» .
بن باز مفتی اسبق حجاز می گوید : در عصر حاضر دانشمندی داناتر از شیخ ناصر البانی به علم حدیث در زیر آسمان کبود سراغ ندارم .
و نیز مینویسد :
وسئل سماحته عن حدیث رسول الله صلى الله علیه و سلم : «ان الله یبعث لهذه الأمه على رأس کل مائة سنة من یجدد لها دینها» فسئل من مجدد هذا القرن ، فقال رحمه الله : الشیخ محمد ناصر الدین الألبانی هو مجدد هذا العصر فی ظنی والله أعلم .
از بن باز در باره این سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله که فرمود : در هر صد سال خداوند احیا گری برای دین می فرستد ، سؤال شد ، که چه کسی اکنون مجدّد دین است ؟ گفت : به گمان من احیاگر سنت و دین در این زمان البانی است .
و به نقل از شیخ مقبل الوادعی مینویسد :
والذی أعتقده وأدین الله به أن الشیخ محمد ناصر الدین الألبانی حفظه الله من المجددین الذین یصدق علیهم قول الرسول (صلى الله علیه وسلم) : «إن الله یبعث على رأس کل مائة سنة من یجدد لها أمر دینها» .
مقبل وادعی گفته است : آنچه من به آن اعتقاد دارم این است که البانی از مجددین و احیاگران دین و مصداق حدیث رسول خدا صلی الله علیه وآله است که در هر قرن یک نفر به دنیا میآید که دین را احیاء میکند .
مصدر :
http://alalbany.net/albany_serah.php
شعیب الأرنؤوط ، محقق مشهور و معاصر سنی که کتابهای بسیاری ؛ از جمله تهذیب الکمال ، سیر اعلام النبلاء ، مسند احمد و ... را تحقیق و تصحیح کرده است ، در تحقیق کتاب مسند احمد ، در ذیل حدیث 3062 نکاتی را یادآور میشود و از جمله میگوید :
قوله « من کنت مولاه فعلی مولاه » لها شواهد کثیرة تبلغ حد التواتر .
حدیث: من کنت مولاه فعلی مولاه ، شواهد بسیاری دارد که آن به مرحله تواتر میرساند .
احمد بن حنبل ، مسند أحمد بن حنبل ، (الأحادیث مذیلة بأحکام شعیب الأرنؤوط علیها) ج 1 ، ص 330 ، ذیل حدیث 3062 ، ناشر مؤسسة قرطبة ـ القاهرة .
حدثنا محمد بن بَشَّارٍ حدثنا محمد بن جَعْفَرٍ حدثنا شُعْبَةُ عن سَلَمَةَ بن کُهَیْلٍ قَال سمعت أَبَا الطُّفَیْلِ یحدث عن أبی سَرِیحَةَ أو زَیْدِ بن أَرْقَمَ شَکَّ شُعْبَةُ عن النبی صلى الله علیه وسلم قال : «من کنت مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ» .
قال : أبو عِیسَى هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ صحیح وقد رَوَى شُعْبَةُ هذا الحدیث عن مَیْمُونٍ أبی عبد اللَّهِ عن زَیْدِ بن أَرْقَمَ عن النبی صلى الله علیه وسلم وأبو سَرِیحَةَ هو حُذَیْفَةُ بن أَسِیدٍ الْغِفَارِیُّ صَاحِبُ النبی .
أبی سریحه و یا زید بن أرقم (تردید از شعبه است) از رسول خدا نقل کردهاند که آن حضرت فرمود : «هرکس من مولای او هستم ، پس علی مولای او است» .
این حدیث حسن و صحیح است ، شعبه این روایت را از میمون بن عبد الله از زید بن أرقم از رسول خدا صلی الله علیه واله نقل کرده است . أبو سریحه همان حذیفة بن أسید غفاری صحابی رسول خدا است .
الترمذی ، محمد بن عیسى أبو عیسى السلمی (متوفای279هـ) ، سنن الترمذی ، ج 5 ، ص 633 ، ح3713 ، بَاب مَنَاقِبِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : أحمد محمد شاکر وآخرون ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت .
محمد ناصر البانی بعد از نقل این روایت میگوید :
أخرجه الترمذی و قال : «حدیث حسن صحیح» .
قلت : وإسناده صحیح على شرط الشیخین .
ترمذی آن را نقل کرده و گفته است که این روایت حسن و صحیح است و من میگویم که سند آن با شرائطی که بخاری و مسلم برای صحت روایت قائل هستند ، صحیح است .
الألبانی ، محمد ناصر ، سلسلة الأحادیث الصحیحة ، ج4 ، ص331ـ 332 ، ناشر : مکتبة المعارف ـ الریاض .
حدثنا عَلِیُّ بن مُحَمَّدٍ ثنا أبو مُعَاوِیَةَ ثنا مُوسَى بن مُسْلِمٍ عن بن سَابِطٍ وهو عبد الرحمن عن سَعْدِ بن أبی وَقَّاصٍ قال قَدِمَ مُعَاوِیَةُ فی بَعْضِ حَجَّاتِهِ فَدَخَلَ علیه سَعْدٌ فَذَکَرُوا عَلِیًّا فَنَالَ منه فَغَضِبَ سَعْدٌ وقال تَقُولُ هذا لِرَجُلٍ سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یقول من کنت مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ وَسَمِعْتُهُ یقول أنت مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَى إلا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی وَسَمِعْتُهُ یقول لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ الْیَوْمَ رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ .
عبد الرحمن ، معروف به ابن سابط ، از سعد بن ابى وقّاص نقل کرده است که در یکى از سالهاى حج که معاویة به مکّه رفته بود ، سعد بن ابى وقّاص به ملاقات او رفت . در این هنگام ، حاضران براى خوشحال کردن ، معاویه ، از حضرت على علیه السّلام بدگویی مىکردند .
سعد ، از شنیدن نکوهش آنان ، خشمناک شد و گفت : چنین سخنان نابجا و نابخردانه را درباره بزرگوارى مىگوئید که خود از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم فرمود :
«من کنت مولاه فعلىّ مولاه» .
و شنیدم خطاب به حضرت على علیه السّلام، مىفرمود:
«انت منّى بمنزلة هارون من موسى الّا أنّه لا نبىّ بعدى»
و شنیدم که فرمود:
«لاعطینّ الرّایة رجلا یحبّ اللّه و رسوله ؛ همانا پرچم جنگ را به مردى مىسپارم که خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را دوست مىدارد.
ابن ماجه القزوینی ، محمد بن یزید (متوفای275 هـ) ، سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 45 ، ح121 ، باب فَضْلِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار الفکر - بیروت .
محمد ناصر البانی نیز بعد از نقل روایت میگوید :
أخرجه ابن ماجة ( 121 ) . قلت : و إسناده صحیح .
ألبانی، محمّد ناصر ، سلسة الأحادیث الصحیحة ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المکتبة الشاملة .
حدثنا عَلِیُّ بن مُحَمَّدٍ ثنا أبو الْحُسَیْنِ أخبرنی حَمَّادُ بن سَلَمَةَ عن عَلِیِّ بن زَیْدِ بن جُدْعَانَ عن عَدِیِّ بن ثَابِتٍ عن الْبَرَاءِ بن عَازِبٍ قال أَقْبَلْنَا مع رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فی حَجَّتِهِ التی حَجَّ فَنَزَلَ فی بَعْضِ الطَّرِیقِ فَأَمَرَ الصَّلَاةَ جَامِعَةً فَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ فقال أَلَسْتُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ من أَنْفُسِهِمْ قالوا بَلَى قال أَلَسْتُ أَوْلَى بِکُلِّ مُؤْمِنٍ من نَفْسِهِ قالوا بَلَى قال فَهَذَا وَلِیُّ من أنا مَوْلَاهُ اللهم وَالِ من وَالَاهُ اللهم عَادِ من عَادَاهُ .
عدی بن ثابت از براء بن عازب نقل کرده است که در «حجة الوداع» که افتخار همراهى با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را داشتیم ، در بازگشت ، در یکى از مسیرها دستور داد براى نماز جمع شویم و در آنجا دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود :
«ألست أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ ؛ آیا من سزاوارتر نیستم به مؤمنان از خود آنها؟ » همگى تصدیق کرده و بله گفتند . باز فرمود :
«ألست أولى بکلّ مؤمن من نفسه ؛ آیا من نسبت به تک تک مؤمنان از خود آنها سزاوارتر نیستم ؟ » .
باز هم تصدیق کرده و بله گفتند . سپس اشاره به حضرت على علیه السّلام کرده و فرمود:
«فهذا ولىّ من أنا مولاه» ؛ اکنون که فرموده مرا تصدیق کردید ، بدانید که على به هر مؤمنى همان مقام اولویت را دارد که من نسبت به آن مؤمن دارم.
سپس فرمود : « پروردگارا! دوست على علیه السّلام را دوست بدار ، و دشمن او را خوار و ذلیل فرما » .
ابن ماجه القزوینی ، محمد بن یزید (متوفای275 هـ) ، سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 43 ، ح116 ، فَضْلِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار الفکر - بیروت .
البانی بعد از نقل این روایت میگوید :
صحیح .
محمّد ناصر الألبانی ، صحیح ابن ماجة ، ج 1 ، ص 26 ، ح113 ، طبق برنامه المکتبة الشاملة .
وقال إسحاق : أخبرنا أبو عامر العقدی ، عن کثیر بن زید ، عن محمد بن [ عمر ] بن علی عن أبیه ، عن علی رضی الله عنه قال : إن النبی صلى الله علیه وسلم حضر الشجرة بخم ، ثم خرج آخذا بید علی رضی الله عنه قال : « ألستم تشهدون أن الله تبارک وتعالى ربکم ؟ » قالوا : بلى . قال صلى الله علیه وسلم : « ألستم تشهدون أن الله ورسوله أولى بکم من أنفسکم وأن الله تعالى ورسوله أولیاؤکم ؟ » . فقالوا : بلى . قال : « فمن کان الله ورسوله مولاه فإن هذا مولاه ، وقد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا کتاب الله تعالى ، سببه بیدی ، وسببه بأیدیکم ، وأهل بیتی » .
حضرت على علیه السّلام فرموده است : رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در زیر درختى در محل «خم» قرار گرفته بود ، طولى نکشید از زیر درخت بیرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود : اى مردم ! مگر نه این است که گواهى میدهید ، خداى تعالى پروردگار شماست ؟ در پاسخ گفتند : آرى ! فرمود :
مگر نه این است که گواهى میدهید ، خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند ؟ و خدا و رسول او مولاى شمایند ؟ گفتند : آرى ! فرمود : بنا بر این ، کسى که خدا و رسول او مولاى او هستند ، به راستى این شخص (على علیه السّلام) مولاى اوست. اینک ، در میان شما دو اثر ارزنده و گرانبها مىگذارم که هرگاه به آنها تمسک کنید ، هرگز در منجلاب گمراهى گرفتار نخواهید شد : یکى ، کتاب خدا است که ریسمان استوار میان شما و خدا مىباشد که یک طرف آن در دست حق تعالى است و طرف دیگرش در اختیار شماست و دیگرى ، اهل بیت من است .
ابن حجر بعد از نقل این روایت میگوید :
( هذا إسناد صحیح ) ، وحدیث غدیر خم قد أخرج النسائی من روایة أبی الطفیل عن زید بن أرقم ، وعلی ، وجماعة من الصحابة رضی الله عنهم ، وفی هذا زیادة لیست هناک ، وأصل الحدیث أخرجه الترمذی أیضا .
سند این روایت صحیح است . حدیث غدیر خم را نسائی از طریق أبو طفیل از زید بن أرقم و نیز از علی علیه السلام و گروهی از صحابه نقل کرده است . در این روایت چیزهای است که در آنها نیست . اصل حدیث را ترمذی نیز نقل کرده است .
ابن حجر عسقلانی ، أحمد بن علی بن حجر (متوفای852 هـ) ، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة ، ج 16 ، ص142 ، ح3943 ، تحقیق : د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری ، ناشر : دار العاصمة/ دار الغیث - السعودیة ، الطبعة : الأولى ، 1419هـ .
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا یحیى بن آدَمَ ثنا حَنَشُ بن الحرث بن لَقِیطٍ النخعی الأشجعی عن رِیَاحِ بن الحرث قال جاء رَهْطٌ إلى عَلِىٍّ بِالرَّحْبَةِ فَقَالُوا السَّلاَمُ عَلَیْکَ یا مَوْلاَنَا قال کَیْفَ أَکُونُ مَوْلاَکُمْ وَأَنْتُمْ قَوْمٌ عَرَبٌ قالوا سَمِعْنَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یوم غد یرخم یقول من کنت مَوْلاَهُ فان هذا مَوْلاَهُ قال رِیَاحٌ فلما مَضَوْا تَبِعْتُهُمْ فَسَأَلْتُ من هَؤُلاَءِ قالوا نَفَرٌ مِنَ الأَنْصَارِ فِیهِمْ أبو أَیُّوبَ الأنصاری .
نخعی از ریاح بن حارث روایت کرده است که گروهى در رحبه حضور مبارک حضرت على علیه السّلام شرفیاب شدند ، سلام بر آن حضرت کرده گفتند : «السّلام علیک یا مولانا» حضرت على علیه السّلام از آنان پرسید : چگونه من مولاى شما هستم با آنکه شما از گروه عرب مىباشید ؟ در پاسخ گفتند : به دلیل آن که در روز غدیر خم از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدیم مىفرمود :
«من کنت فانّ هذا مولاه»
ریاح گوید : پس از آن که گروه مورد نظر از حضور مبارک مرخّص شدند ، دنبال آنان رفته و از کسانى پرسیدم که اینان از چه تیرهاى هستند ؟ گفتند : از مردم «انصار» هستند که در میان آنها أبو أیوب انصاری نیز وجود داشت .
أحمد بن حنبل ، أبو عبدالله الشیبانی (متوفای241هـ) ، مسند الإمام أحمد بن حنبل ، ج 5 ، ص 419 ، ح23609 ، ناشر : مؤسسة قرطبة – مصر .
البانی بعد از نقل این روایت میگوید :
أخرجه أحمد والطبرانی من طریق حنش بن الحارث بن لقیط النخعی الأشجعی عن ریاح بن الحارث .
قلت : وهذا إسناد جید رجاله ثقات . وقال الهیثمی : « رواه أحمد و الطبرانی ، ورجال أحمد ثقات » .
البانی ، محمد ناصر ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المکتبة الشاملة .
این روایت را احمد و طبرانی از طریق حنش بن حارث بن لقیط از ریاح بن حارث نقل کردهاند . نظر من این است که سند این روایت نیکو و راویان آن مورد اعتماد هستند . و هیثمی گفته است که احمد و طبرانی آن را نقل کردهاند و روایان مسند احمد مورد اعتماد هستند .
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا حُسَیْنُ بن مُحَمَّدٍ وأبو نُعَیْمٍ الْمَعْنَى قَالاَ ثنا فِطْرٌ عن أبی الطُّفَیْلِ قال جَمَعَ علی رضی الله عنه الناس فی الرَّحَبَةِ ثُمَّ قال لهم أَنْشُدُ اللَّهَ کُلَّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ سمع رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یقول یوم غَدِیرِ خُمٍّ ما سمع لَمَّا قام فَقَامَ ثَلاَثُونَ مِنَ الناس وقال أبو نُعَیْمٍ فَقَامَ نَاسٌ کَثِیرٌ فَشَهِدُوا حین أَخَذَهُ بیده فقال لِلنَّاسِ أَتَعْلَمُونَ انى أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ من أَنْفُسِهِمْ قالوا نعم یا رَسُولَ اللَّهِ قال من کنت مَوْلاَهُ فَهَذَا مَوْلاَهُ اللهم وَالِ من وَالاَهُ وَعَادِ من عَادَاهُ قال فَخَرَجْتُ وَکَأَنَّ فی نفسی شَیْئاً فَلَقِیتُ زَیْدَ بن أَرْقَمَ فقلت له انى سمعت عَلِیًّا رضی الله عنه یقول کَذَا وَکَذَا قال فما تُنْکِرُ قد سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یقول ذلک له .
فطر بن خلیفه از ابو طفیل نقل کرده است حضرت على علیه السّلام مردم را در رحبه گرد آورد و فرمود : سوگند مىدهم هر مرد مسلمانى که غدیر خم را به خاطر دارد و سخنى را که در آن روز از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیده است ، از جاى برخیزد . سى تن از مردم براى اقامه شهادت بر پاى خاستند .
ابو نعیم ، گفته است که گروه بسیارى قیام کردند و اعلام کردند آن هنگام حاضر بودیم که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله دست امیر المؤمنین على علیه السّلام را به دست مبارک خود گرفت خطاب به مردم فرمود:
آیا میدانید که من سزاوارتر به مؤمنان از خود آنها مىباشم ؟ همگى فرمایش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را تصدیق کردند و به همین دلیل بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
«من کنت مولاه فهذا مولاه»
و اضافه فرمود : «پروردگارا ! دوست على را دوست بدار ، و دشمن على را دشمن بدار .
ابو طفیل گفت : از میان جمع در حالى بیرون رفتم که در خودم احساس ناراحتى مىکردم ، و در بازگشت از اجتماع مردم ، به دیدار زید بن ارقم رفتم و به او گفتم : از على چنین و چنان شنیدم و ناراحت شدم ! زید گفت : آنچه را که شنیدى انکار مکن ! ؛ زیرا آنچه را که شنیدهای من خود از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدهام ! .
أحمد بن حنبل ، أبو عبدالله الشیبانی (متوفای241هـ) ، مسند أحمد بن حنبل ج 4 ، ص 370 ، ح19321 ، ناشر : مؤسسة قرطبة – مصر .
البانی بعد از نقل این روایت میگوید :
أخرجه أحمد ( 4 / 370 ) و ابن حبان فی " صحیحه " ( 2205 - موارد الظمآن ) و ابن أبی عاصم ( 1367 و 1368 ) و الطبرانی ( 4968 ) و الضیاء فی " المختارة " ( رقم -527 بتحقیقی ) .
قلت : و إسناده صحیح على شرط البخاری . و قال الهیثمی فی " المجمع " ( 9 / 104) : " رواه أحمد و رجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفة و هو ثقة " .
این روایت را احمد ، ابن حبان در صحیحش ، إبن أبی عاصم ، طبرانی ، مقدسی در المختاره که خود آن را تحقیق کردهام ، نقل نمودهاند .
نظر من این است که این روایت بر طبق شرائطی که بخاری برای صحت حدیث قائل است ، صحیح است . هیثمی در مجمع الزوائد گفته است که آن را احمد نقل کرده و راویان حدیث احمد ، روایان صحیح بخاری هستند ؛ غیر از فطر بن خلیفه که او نیز مورد اعتماد است .
البانی ، محمد ناصر ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المکتبة الشاملة .
حدثنا عبد اللَّهِ ثنا عَلِىُّ بن حَکِیمٍ الأودی أَنْبَأَنَا شَرِیکٌ عن أبی إِسْحَاقَ عن سَعِیدِ بن وَهْبٍ وَعَنْ زَیْدِ بن یُثَیْعٍ قَالاَ نَشَدَ عَلِىٌّ الناس فی الرَّحَبَةِ من سمع رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یقول یوم غَدِیرِ خُمٍّ الا قام قال فَقَامَ من قِبَلِ سَعِیدٍ سِتَّةٌ وَمِنْ قِبَلِ زَیْدٍ سِتَّةٌ فَشَهِدُوا انهم سَمِعُوا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یقول لعلی رضی الله عنه یوم غَدِیرِ خُمٍّ أَلَیْسَ الله أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ قالوا بَلَى قال اللهم من کنت مَوْلاَهُ فعلی مَوْلاَهُ اللهم وَالِ من وَالاَهُ وَعَادِ من عَادَاهُ .
أبو اسحاق از سعید بن وهب و از زید بن یثیع روایت کرده است که هر دو تن گفتند : حضرت على علیه السّلام در رحبه ، حاضران را سوگند داد که هر کس در روز غدیر خم سخنى در حق من از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیده است از جا برخیزد . در این هنگام شش تن از کنار سعید و شش تن از پهلوى زید برخاستند و گواهى دادند که آنان در آنروز از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در محل غدیر شنیدند ، خطاب به مردم فرمود :
«ألیس اللّه اولى بالمؤمنین؟»
حاضران گفتند :
آرى ! خدا بر همگى آنان اولویت دارد . به همین دلیل بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود :
«اللّهمّ من کنت مولاه فعلىّ مولاه اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه».
خدایا هرکس من مولای او هستم ، علی مولای او است ، خدایا دوست بدار هر کس علی را دوست دارد و دشمن باش با هر کس که با علی دشمنی کند .
أحمد بن حنبل ، أبو عبدالله الشیبانی (متوفای 241 هـ) ، مسند الإمام أحمد بن حنبل ، ج 1 ، ص 118 ، ح950 ، ناشر : مؤسسة قرطبة – مصر .
محمد ناصر البانی بعد از نقل این روایت میگوید :
و قد مضى فی الحدیث الرابع - الطریق الثانیة و الثالثة . و إسناده حسن ، و أخرجه البزار بنحوه و أتم منه . و للحدیث طرق أخرى کثیرة جمع طائفة کبیرة منها الهیثمی فی " المجمع " ( 9 / 103 - 108 ) .
وقدذکرت و خرجت ما تیسر لی منها مما یقطع الواقف علیها بعد تحقیق الکلام على أسانیدها بصحة الحدیث یقینا ، و إلا فهی کثیرة جدا ، و قد استوعبها ابن عقدة فی کتاب مفرد ، قال الحافظ ابن حجر : منها صحاح و منها حسان .
و جملة القول أن حدیث الترجمة حدیث صحیح بشطریه ، بل الأول منه متواتر عنه صلى الله علیه وسلم کما ظهر لمن تتبع أسانیده و طرقه ، و ما ذکرت منها کفایة .
در حدیث چهارم ، طریق دوم و سوم گذشت . سند آن حسن است و بزار به صورت کاملتر آن را نقل کرده است . علاوه بر آن برای حدیث غدیر سندهای بسیاری ذکر شده است که افراد زیادی مانند هیثمی در کتابش المجمع اسناد آن را ذکر کرده اند ،
ومن آنچه آوردهام به اندازه توانم بوده است که هر کسی پس از آشنائی با اسناد آن یقین به صحت پیدا می کند و گرنه بسیار بیشتر از آن است که من آوردهام . ابن عقده همه راههای نقل آن را در کتابی مستقل جمع کرده است و ابن حجر بنا بر بعضی از اسناد ، آن را صحیح و بر بعضی از اسناد ، حسن دانسته است .
خلاصه سخن آن که هر دو قسمت این روایت [من کنت مولاه فعلی مولاه ؛ اللهم وال من والاه ] صحیح هستند ؛ بلکه قسمت اول آن به صورت متواتر از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل شده است ... .
البانی ، محمد ناصر ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المکتبة الشاملة .
أخبرنا محمد بن المثنى قال حدثنی یحیى بن حماد قال حدثنا أبو عوانة عن سلیمان قال حدثنا حبیب بن أبی ثابت عن أبی الطفیل عن زید بن أرقم قال لما رجع رسول الله صلى الله علیه وسلم عن حجة الوداع ونزل غدیر خم أمر بدوحات فقممن ثم قال کأنی قد دعیت فأجبت و إنی قد ترکت فیکم الثقلین أحدهما أکبر من الآخر کتاب الله وعترتی أهل بیتی فأنظروا کیف تخلفونی فیهما فإنهما لن یتفرقا حتى یردا على الحوض ثم قال إن الله مولای وأنا ولی کل مؤمن ثم أخذ بید علی فقال من کنت ولیه فهذا ولیه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فقلت لزید سمعته من رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال ما کان فی الدوحات أحد إلا رآه بعینیه وسمعه بأذنیه .
ابو طفیل از زید بن ارقم نقل کرده است : هنگامى که پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله از حجّة الوداع بازمىگشت ، در محل غدیر خم منزل کرد و به درختان چندى که در آن نزدیکى بود اشاره کرد . اصحاب بلا فاصله زیر آن درختها را تمیز کرده و سایبانى براى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله تشکیل دادند . حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله در زیر آن سایبان قرار گرفت و خطاب به حاضران فرمود :
روزگار من به پایان رسیده و مرا به سوى خدا و عنایات حضرت او دعوت کردهاند ، دعوت حضرت او را اجابت کردهام . اینک ، دو اثر گرانبها در میان شما به جاى مىگذارم که یکى از آن دو ، مهمتر از دیگرى است و آن دو اثر گرانبار ، کتاب خدا و عترت اهل بیت من است ؛ اینک بنگرید تا پس از رحلت من با آنها چگونه رفتار خواهید کرد . بدیهى است این دو یادگار از یکدیگر دور نخواهند شد تا اینکه در کنار حوض کوثر با من ملاقات نمایند . سپس فرمود :
«انّ اللّه مولاى و انا ولىّ کلّ مؤمن»
سپس دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود :
«من کنت ولیّه فهذا ولیّه اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه»
ابو طفیل گوید : از زید پرسیدم : آیا تو از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله این جملات را شنیدهاى ؟ زید در پاسخ گفت : آرى ! همه آن ها که در اطراف درختان حضور داشتند آن حضرت را دیدند و سخن ایشان را شنیدند.
النسائی ، أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن (متوفای303 هـ) ، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب ، ج 1 ، ص 96 ، ح79 ، تحقیق : أحمد میرین البلوشی ، ناشر : مکتبة المعلا - الکویت الطبعة : الأولى ، 1406 هـ .
حاکم نیشابوری بعد از نقل روایت میگوید :
هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه بطوله .
این حدیث با شرائطی که بخاری و مسلم در صحت روایت قائل هستند ، صحیح است ؛ ولی آنها نقل نکردهاند .
الحاکم النیسابوری ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله (متوفای 405 هـ) المستدرک علی الصحیحن ، ج3 ص118 ، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا ، الناشر : دار الکتب العلمیة ـ بیروت، ط1، 1411هـ ـ 1990م .
ابن کثیر دمشقی سلفی (متوفای774هـ) بعد از نقل روایت میگوید :
قال شیخنا أبو عبد الله الذهبی وهذا حدیث صحیح .
ابن کثیر الدمشقی ، إسماعیل بن عمر القرشی أبو الفداء ، البدایة والنهایة ، ج 5 ، ص 209 ، ناشر : مکتبة المعارف – بیروت .
استاد ما ابو عبد الله ذهبی گفت که این حدیث صحیح است .
83 أخبرنی زکریا بن یحیى قال حدثنا نصر بن علی قال أخبرنا عبد الله ابن داود عن عبد الواحد بن أیمن عن أبیه أن سعدا قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم من کنت مولاه فعلی مولاه .
سعد بن أبی وقاص گفته است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود : هرکس من مولای او هستم ، علی مولای او است .
النسائی ، أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن (متوفای303 هـ) ، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب ، ج 1 ، ص 81 ، ح 83 ، ناشر : مکتبة المعلا - الکویت - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : أحمد میرین البلوشی .
البانی بعد از نقل روایت میگوید :
الثانیة [من طریق سعد بن أبی وقاص] : عن عبد الواحد بن أیمن عن أبیه به . أخرجه النسائی فی " الخصائص " و إسناده صحیح أیضا ، رجاله ثقات رجال البخاری غیر أیمن والد عبد الواحد و هو ثقة کما فی " التقریب " .
البانی ، محمد ناصر ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ،ص 249 ، طبق برنامه المکتبة الشاملة .
روایت دوم از روایتهای سعد بن أبی وقاص از عبد الواحد بن أیمن از پدرش نقل شده است . این روایت را نسائی در خصائص نقل کرده و سندش صحیح و راویان آن راویان صحیح بخاری هستند ؛ غیر از پدر عبد الواحد که او نیز مورد اعتماد است ؛ چنانچه در تقریب التهذیب ابن حجر آمده است .
أخبرنی محمد بن علی الشیبانی بالکوفة ثنا أحمد بن حازم الغفاری ثنا أبو نعیم ثنا کامل أبو العلاء قال سمعت حبیب بن أبی ثابت یخبر عن یحیى بن جعدة عن زید بن أرقم رضی الله عنه قال خرجنا مع رسول الله صلى الله علیه وسلم حتى انتهینا إلى غدیر خم فأمر بدوح فکسح فی یوم ما أتى علینا یوم کان أشد حرا منه فحمد الله وأثنى علیه وقال یا أیها الناس أنه لم یبعث نبی قط إلا ما عاش نصف ما عاش الذی کان قبله وإنی أوشک أن أدعى فأجیب وإنی تارک فیکم ما لن تضلوا بعده کتاب الله عز وجل ثم قام فأخذ بید علی رضی الله عنه فقال یا أیها الناس من أولى بکم من أنفسکم ؟ قالوا الله ورسوله أعلم . [قال] : ألست أولى بکم من أنفسکم ؟ قالوا : بلى قال من کنت مولاه فعلی مولاه .
یحیی بن جعده از زید بن ارقم روایت کرده است که همراه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به راه خویش ادامه مىدادیم تا به غدیر خم رسیدیم . در آن جا درختى بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به آن درخت اشاره کرد و اصحاب زیر آن درخت را تمیز و مرتب ساختند و آن روز به اندازهاى هوا گرم بود که ما روز گرم و پر حرارتى را مانند آن روز ندیده بودیم .
در آنجا بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به ایراد خطابه پرداخت . پس از حمد و ثناى الهى ، خطاب به مردم فرمود : هیچ پیغمبرى مبعوث نمىشود مگر آنکه نیمى از مقدار زندگى پیغمبر پیشین خود را عهدهدار مىشود ؛ طولى نمىکشد ، دعوت الهى را اجابت مىکنم و دو اثر گران سنگ (یا گرانبها) در میان شما به جاى مىگذارم که اگر از خواسته و رویه آنان پیروى نمایید ، هرگز به گمراهى گرفتار نخواهید شد : یکى کتاب خدا و دیگرى عترت من است .
سپس دست على علیه السّلام را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت : اى مردم ! چه کسى از جان و مال شما ، از خود شما سزاوارتر است ؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله داناتر و اولیتر به جان و مال است آنگاه فرمود :
«من کنت مولاه فعلىّ مولاه» .
حاکم نیشابوری بعد از نقل روایت میگوید :
هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه .
و ذهبی نیز در تلخیص المستدرک سخن وی را تأیید میکند .
الحاکم النیسابوری ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله (متوفای 405 هـ) المستدرک علی الصحیحین مع تضمینات الذهبی فی التلخیص ، ج3 ، ص613 ، ح6272 ، ناشر : دار الکتب العلمیة ـ بیروت ، ط 1ـ 1411هـ ـ 1990م .
حدثنا یوسف بن موسى قال نا عبید الله بن موسى عن فطر بن خلیفة عن أبی إسحاق عن عمرو ذی مر وعن سعید بن وهب وعن زید بن یثیع قالوا سمعنا علیا یقول نشدت الله رجلا سمع رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول یوم غدیر خم لما قام فقام إلیه ثلاثة عشر رجلا فشهدوا أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قال ألست أولى بالمؤمنین من أنفسهم قالوا بلى یا رسول الله قال فأخذ بید علی فقال من کنت مولاه فهذا مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وأحب من أحبه وأبغض من أبغضه وانصر من نصره واخذل من خذله .
ابو اسحاق از عمرو بن ذى مرّ ، سعید بن وهب و زید بن یثیع به اتفاق همگان روایت کردهاند که از حضرت على علیه السّلام شنیدیم ، سوگند مىداد که اگر کسى از شما از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در روز غدیر خم آن چه را درباره من فرموده ، شنیده است ، شهادت خود را اعلام نماید . سیزده تن از حاضران از جای برخواستند و شهادت دادند که از آن حضرت صلّى اللّه علیه و آله شنیدیم ، فرمود : مگر نه این که من از جان مؤمنان سزاوارتر از خود آن ها هستم ؟ مردم فرموده آن حضرت را تصدیق کردند . در این هنگام دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود :
«من کنت مولاه فعلىّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و احبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله» .
البزار ، أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای292 هـ) ، البحر الزخار (مسند البزار) ج 3 ، ص 35 ، ح786 ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن ، مکتبة العلوم والحکم - بیروت ، المدینة الطبعة : الأولى ، 1409هـ .
هیثمی بعد از نقل این روایت میگوید :
رواه البزار ورجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفة وهو ثقة .
این روایت را بزار نقل کرده و راویان آن راویان صحیح بخاری هستند ، غیر از فطر بن خلیفه که او نیز مورد اعتماد است .
الهیثمی ، علی بن أبی بکر (متوفای 807 هـ) ، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ، ص 105 ، ناشر : دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة ، بیروت – 1407هـ .
حدثنا هلال بن بشر قال نا محمد بن خالد بن عثمة قال نا موسى بن یعقوب قال نا مهاجر بن مسمار عن عائشة بنت سعد عن أبیها أن رسول الله أخذ بید علی فقال ( ألست أولى بالمؤمنین من أنفسهم؟ من کنت ولیه فإن علیا ولیه
عائشه دختر سعد از پدرش نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود : آیا من از مؤمنین نسبت به خودشان سزاوارتر نیستم ؟ هر کس که من مولای او هستم ، علی مولای او است .
البزار ، أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای292 هـ) ، البحر الزخار (مسند البزار) ج 4 ، ص 41 ، ح1203 ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن ، مکتبة العلوم والحکم - بیروت ، المدینة الطبعة : الأولى ، 1409 هـ .
هیثمی بعد از نقل روایت میگوید :
رواه البزار ورجاله ثقات .
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ، ص 107 ، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی الوفاة: 807 ، ناشر : دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة ، بیروت – 1407 .
این روایت را بزار نقل کرده و راویان آن مورد اعتماد هستند .
حدثنا سلیمان بن عبید الله الغیلانی ثنا أبو عامر ثنا کثیر بن زید عن محمد بن عمر بن علی عن أبیه عن علی أن النبی صلى الله علیه وسلم قام بحفرة الشجرة بخم وهو آخذ بید علی فقال أیها الناس ألستم تشهدون أن الله ربکم قالوا بلى قال ألستم تشهدون أن الله ورسوله أولى بکم من أنفسکم قالوا بلى وإن الله ورسوله مولاکم قالوا بلى قال فمن کنت مولاه فإن هذا مولاه .
البانی در ذیل حدیث میگوید :
حسن .
از علی علیه السلام نقل شده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله بر کنده درختی در غدیر خم ایستاده بود ؛ در حالی که دست علی علیه السلام به دست او بود . سپس فرمود : ای مردم ! آیا شهادت میدهید که خداوند پروردگار شما است ؟ گفتند : آری ، فرمود : آیا شهادت میدهید که خدا و رسول خدا از خود شما بر شما سزاوارترند ؟ گفتند : آری ، فرمود : آیا شهادت میدهید که خدا و رسول او سرپرستان شما هستند ، گفتند : آری . فرمود : هرکس من مولای او هستم ، این (علی علیه السلام) مولای او است .
عمرو بن أبی عاصم الضحاک الشیبانی (متوفای287هـ) السنة ، ج 2 ، ص 605 ، ح1361 ، تحقیق : محمد ناصر الدین الألبانی ، ناشر : المکتب الإسلامی - بیروت ، الطبعة : الأولى 1400هـ .
4986 حدثنا عَلِیُّ بن عبد الْعَزِیزِ ثنا أبو نُعَیْمٍ ثنا کَامِلُ أبو الْعَلاءِ قال سمعت حَبِیبَ بن أبی ثَابِتٍ یحدث عن یحیى بن جَعْدَةَ عن زَیْدِ بن أَرْقَمَ قال خَرَجْنَا مع رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ علیه وسلم حتى انْتَهَیْنَا إلى غَدِیرِ خُمٍّ أَمَرَ بِدُوحٍ فَکُسِحَ فی یَوْمٍ ما أتى عَلَیْنَا یَوْمٌ کان أَشَدَّ حُرًّا منه فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى علیه وقال یا أَیُّهَا الناس إنه لم یُبْعَثْ نَبِیٌّ قَطُّ إِلا عَاشَ نِصْفَ ما عَاشَ الذی کان قَبْلَهُ وَإِنِّی أُوشَکُ أَنْ أُدْعَى فَأُجِیبَ وَإِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ ما لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ کِتَابَ اللَّهِ ثُمَّ قام وَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ رضی اللَّهُ عنه فقال یا أَیُّهَا الناس من أَوْلَى بِکُمْ من أَنْفُسِکُمْ قالوا اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ قال من کنت مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ .
یحیی بن جعده از زید بن ارقم روایت کرده است که همراه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به راه خویش ادامه مىدادیم تا به غدیر خم رسیدیم . در آن جا درختى بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به آن درخت اشاره کرد و اصحاب زیر آن درخت را تمیز و مرتب ساختند و آن روز به اندازهاى هوا گرم بود که ما روز گرم و پر حرارتى را مانند آن روز ندیده بودیم .
در آنجا بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به ایراد خطابه پرداخت . پس از حمد و ثناى الهى ، خطاب به مردم فرمود : هیچ پیغمبرى مبعوث نمىشود مگر آنکه نیمى از مقدار زندگى پیغمبر پیشین خود را عهدهدار مىشود ؛ طولى نمىکشد ، دعوت الهى را اجابت مىکنم و دو اثر گران بار (یا گرانبها) در میان شما به جاى مىگذارم که اگر از خواسته و رویه آنان پیروى نمایید ، هرگز به گمراهى گرفتار نخواهید شد: یکى کتاب خداست و دیگرى عترت من است .
سپس دست على علیه السّلام را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت : اى مردم ! چه کسى از جان و مال شما ، از خود شما سزاوارتر است ؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله داناتر و اولیتر به جان و مال است آنگاه فرمود :
«من کنت مولاه فعلىّ مولاه» .
المعجم الکبیر ، ج 5 ، ص 171 ، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی الوفاة: 360 ، ناشر : مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : حمدی بن عبدالمجید السلفی .
البانی بعد از نقل این روایت میگوید :
أخرجه الطبرانی ( 4986 ) و رجاله ثقات .
طبرانی آن را نقل کرده و روایان آن مورد اعتماد هستند .
البانی ، محمد ناصر ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المکتبة الشاملة .
گستردگی أسناد حدیث غدیر آن چنان بوده است که برخی از دانشوران اهل سنت ، برای جمع آوری تمام آنها مجبور شدهاند کتابهای مستقلی بنویسند که جای هیچ تردیدی را باقی نمیگذارد .
محمد بن جریر طبری از کسانی است که کتاب مستقلی در چهار جلد در باره أسناد این روایت نوشته است ؛ چنانچه ذهبی در باره کتاب او میگوید :
جمع طرق حدیث غدیر خم فی أربعة أجزاء رأیت شطره فبهرنی سعة روایاته وجزمت بوقوع ذلک .
محمد بن جریر طبری اسناد روایت غدیر خم را در چهار جلد جمع آوری کرده است که من قسمت از آن را دیدم و از گستردگی روایات آن شگفت زده شدم و یقین کردم که این اتفاق افتاده است .
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز ، سیر أعلام النبلاء ، ج 14 ، ص 277 ، تحقیق : شعیب الأرناؤوط و محمد نعیم العرقسوسی ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بیروت ، التاسعة ، 1413 هـ .
و در تذکرة الحفاظ در ترجمه محمد بن جریر طبری مینویسد :
قلت رأیت مجلدا من طرق الحدیث لابن جریر فاندهشت له ولکثرة تلک الطرق .
من یک جلد از کتاب أسناد حدیث غدیر را که ابن جریر نوشته بود را دیدم و از زیاد بودن أسناد آن گیج و مبهوت شدم .
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز ، تذکرة الحفاظ ج 2 ، ص 710 ، رقم : 728 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الأولى .
و ابن کثیر سلفی نیز در البدایة والنهایة میگوید :
وقد رأیت له کتابا جمع فیه أحادیث غدیر خم فی مجلدین ضخمین وکتابا جمع فیه طریق حدیث الطیر
کتابی از ابن جریر طبری را دیدم که که در آن احادیث غدیر خم را گردآوری کرده بود که دو جلد ضخیم بود . و نیز طبری کتاب دیگری دارد که در آن اسناد حدیث طیر را گردآوری کرده است .
البدایة والنهایة ، ج 11 ، ص 147 ، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء الوفاة: 774 ، ناشر : مکتبة المعارف – بیروت .
وقد استوعبها بن عقدة فی کتاب مفرد وکثیر من اسانیدها صحاح وحسان
ابن عقده روایات غدیر را در کتاب مستقلی جمع آوری کرده است که بسیاری از أسناد آن صحیح و حسن هستند .
ابن حجر عسقلانی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل الشافعی ، فتح الباری شرح صحیح البخاری ، ج 7 ، ص 74 ، ناشر : دار المعرفة - بیروت ، تحقیق : محب الدین الخطیب .
و در تهذیب التهذیب مینویسد :
واعتنى بجمع طرقه أبو العباس بن عقدة فأخرجه من حدیث سبعین صحابیا أو أکثر.
أبو العباس بن عقده تمام أسناد حدیث غدیر را جمع آوری کرده که در آن روایت بیش از هفتاد صحابی و یا بیشتر را نقل نموده است .
ابن حجر عسقلانی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل الشافعی ، تهذیب التهذیب ، ج 7 ، ص 297 ، ناشر : دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984 ، الطبعة : الأولى .
وی در تذکرة الحفاظ در باره حدیث طیر و حدیث غدیر مینویسد :
واما حدیث الطیر فله طرق کثیرة جدا قد افردتها فی مصنف ومجموعها هو یوجب ان یکون الحدیث له أصل واما حدیث من کنت مولاه فله طرق جیدة وقد أفردت ذلک أیضا .
برای حدیث طیر أسناد زیادی است که من آن را در کتاب مستقلی جمع آوری کردهام ، مجموع آنها سبب میشود که حدیث واقعیت داشته باشد . و اما حدیث غدیر نیز أسناد خوبی دارد که برای او نیز کتاب مستقلی نوشتهام .
تذکرة الحفاظ ، ج 3 ، ص 1043 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدین محمد الذهبی الوفاة: 748 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى .
حدیث غدیر نه تنها با سندهای صحیح نقل شده است ؛ بلکه به اعتراف بزرگان اهل سنت متواتر است و حتی کتابهای مستقلی در باره آن توسط علمای سنی نوشته شده است ؛ اما پذیرش و اعتراف به آن نیازمند قلب سلیم ، تقوا و انصاف است که متأسفانه برخی از دشمنان اهل بیت علیهم السلام ؛ از جمله ابن تیمیه حرانی و ابن حزم اندلسی از داشتن آن محروم بودهاند .
ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان در باره ابن تیمیه و انصاف آن در نقد احادیث ، مینویسد :
لکن وجدته کثیر التحامل إلى الغایة فی رد الأحادیث التی یوردها بن المطهر وان کان معظم ذلک من الموضوعات والواهیات لکنه رد فی رده کثیرا من الأحادیث الجیاد التی لم یستحضر حالة التصنیف مظانها .
ابن تیمیه در ردّ احادیثی که علامه حلی به آن استدلال کرده است زیاده روی نموده است تا آنجا که احادیث خوب و معتبر فراوانی را رد کرده است.
لسان المیزان ، ج 6 ، ص 319 ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852 ، ناشر : مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت - 1406 - 1986 ، الطبعة : الثالثة ، تحقیق : دائرة المعرف النظامیة – الهند .
و در فتح الباری مینویسد :
وأنکر بن تیمیة فی کتاب الرد على بن المطهر الرافضی المؤاخاة بین المهاجرین وخصوصا مؤاخاة النبی صلى الله علیه وسلم لعلی قال لأن المؤاخاة شرعت لإرفاق بعضهم بعضا ولتألیف قلوب بعضهم على بعض فلا معنى لمؤاخاة النبی لأحد منهم ولا لمؤاخاة مهاجری لمهاجری وهذا رد للنص بالقیاس وإغفال عن حکمة المؤاخاة .
ابن تیمیه در کتابش که رد بر علامه حلی است داستان عقد برادری بین مهاجران مخصوصاً بین رسول خدا و علی را انکار کرده و می گوید : فلسفه عقد اخوت برای تألیف دلها و ایجاد محبت و دوستی بین دو نفر تشریع شد ؛ ولی بین دو مهاجر و شخص رسول خدا بی معنی است .
این این حرفها را کسی می زند از حکمت این دستور بی خبر است .
فتح الباری شرح صحیح البخاری ، ج 7 ، ص 271 ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852 ، ناشر : دار المعرفة - بیروت ، تحقیق : محب الدین الخطیب .
و البانی وهابی ، هدف خود را از بررسی سند حدیث غدیر ، زیاده روی ابن تیمیه در تضعیف این روایت دانسته و میگوید :
فقد کان الدافع لتحریر الکلام على الحدیث و بیان صحته ، أننی رأیت شیخ الإسلام بن تیمیة ، قد ضعف الشطر الأول من الحدیث و أما الشطر الآخر ، فزعم أنه کذب ! و هذا من مبالغته الناتجة فی تقدیری من تسرعه فی تضعیف الأحادیث قبل أن یجمع طرقها و یدقق النظر فیها و الله المستعان .
غرض من از تشریح حدیث غدیر و بیان صحت آن، تضعیف ابن تیمیه بخش اول (من کنت مولاه فعلی مولاه) و دروغ دانستن بخش دوّم (اللهمّ وال من والاه...) آن است ، این زیاده روی ابن تیمیه و عجله در تضعیف احادیث قبل از مطالعه در اسناد متعدد روایت و دقت نظر در صحت و سقم آن است .
البانی ، محمد ناصر ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ، ص 249 .
آنچه ما نقل کردیم ، مختصری از اعترافات بزرگان سنی و صحه گذاشتن آنها بر حدیث غدیر بود ، برای اطلاع بیشتر به کتاب الغدیر ، ج1 ، ص294 مراجعه بفرمایید . علامه امینی رضوان الله تعالی علیه 43 نفر از دانشمندان سنی را نام میبرد که تصریح به صحت حدیث غدیر کردهاند .
باسمه تعالی
وبلاگی خوب جالب و تحسین برانگیز دارید.
جدا خسته نباشید.
سلام ممنون که لینک کردید منو.منم لینک میکنم شما رو.اگر سوالات مذهبی تاریخی داشتی خوشحال میشم کمکت کنم.