دجال-سفیانی-سید حسنی
نسب او : عده ای گویند که نام دجال صائد بن صید یا ابن صیاد است ،و برخی مخالف این امر هستند در لغت دجال به معنی کذاب (بسیار دروغ گو) است، و فعل آن را به معنی «آب طلا و آب نقره دادن» دانسته اند. دجال را در زبان های انگلیسی و فرانسه،«آنتی کریست» نامیده اند که به معنی دشمن و ضد مسیح است.
خصوصیات فردی او : حضرت امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: «او چشم راست ندارد ، و چشم دیگرش در پیشانی اوست ، و مانند ستاره صبح می درخشد، چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است. وی در یک قحطی سختی می آید ، و بر الاغ سفیدی سوار است...»
و در صحیح مسلم در کلام رسول خدا (ص) دجال چنین توصیف شده است:«او مردی چاق سرخ روی ، با موی سر مجعد و اعور است ،چشمش همچون دانه انگوری است که بر روی آب قرار گرفته باشد.»
برای خواندن ادامه متن بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
عقیده او : امیرالمؤمنین(ع) می فرماید:«او با صدای بلندی فریاد می زند که بین مشرق و مغرب ، صدایش را جن و انس و شیطان می شنوند (به فرض صحت روایت ، ممکن است این عمل به وسیله رادیو و تلوزیون صورت بگیرد) و می گوید: ای دوستان من! به سوی من آیید. من هستم کسی که آفریده است، پس استوار ساخته و مقرر کرده و هدایت نموده است. من پروردگار برتر شما هستم.»
مکان خروج : امیرالمؤمنین (ع) می فرمایند:«او از شهری که آن را اصفهان می گویند و قریه ای که معروف به «یهودیه» است بیرون می آید.»
مرگ او : رسول خدا (ص) می فرمایند:«دجال در امت من بیرون می شود در چهل روز ، پس خداوند عیسی بن مریم را مأمور می کند او را طلب می کند و از بین می برد.» و حضرت علی (ع) ضمن یک خطبه طولانی فرمود:«مهدی (ع) با یارانش از مکه به بیت المقدس می آیند، و در آن مکان بین آن حضرت با دجال و ارتش او، جنگ واقع می شود، دجال و ارتش او مفتضحانه شکست می خورند ، به طوری که از اول تار آخر آنها به هلاکت می رسند و دنیا آباد می شود و حضرت مهدی (ع) عدالت و قسط را در جهان به پا می دارد، و طبق روایتی آن حضرت دجال را در کناسه کوفه به دار می زند.»
بعضی از علما چون شیخ صدوق(ره) با استناد به پاره ای از روایات از جمله روایت امیرالمومنین معتقدند که غرض و هدف الهی ، بر این تعلق گرفته است که دجال زنده باشد و کسی نتواند او را بکشد تا دجال آینده باشد.
محدث قمی (ره) می گوید: در روایت ابو امامه است که رسول خدا (ص) فرمودند: «هر مؤمنی که دجال را ببیند آب دهان خود را بر روی او بیندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نماید، و میان او و لشکر قائم (ع) جنگ واقع شود و بلاخره آن ملعون به دست مبارک حضرت حجت (عج) یا به دست عیسی بن مریم (ع) کشته شود.»
البته عقیده شیعه بر این است که امام مهدی (عج) است که دجال را می کشد نه حضرت عیسی(ع) .
با توجه به خصوصیاتی که ذکر شد و در بعضی موارد با هم اختلاف دارند، بعضی معتقدند: همان گونه که از ریشه لغت دجال از یک سو و از منابع حدیث از سوی دیگر استفاده می شود، دجال منحصر به فرد معینی نیست ، بلکه عنوانی است کلی برای افراد پر تزویر و حیله گر که برای کشیدن توده های مردم به دنبال خود از هر وسیله ای استفاده می کنند، چنان که پیامبر اکرم (ص) فرموده اند:«هر پیامبری بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حذر داشت و من نیز شما را بر حذر می دارم.»
ممکن است این نظر درست باشد، چون اگر از مفاهیم رمزی کفایی روایات مورد بحث صرف نظر کنیم، بیشتر آنها از نظر ضوابط سندی ، اخبار واحدی می باشند که چندان معتبر نیستند.
حضرت محمد(ص) می فرمایند: وی ادعای خدایی می کند. در اولین روزی که خروج می کند
هزار نفر از یهودیان و زنا زادگان و شراب خواران ونوازندگان و بازیگران و عرب های
بیابان دجال زنا و لواط وسایر منکرات را مباح می کند تا جایی که مردان و زنان و پسران
به طور اشکارا و عریان در اطراف یکدیگر را در اغوش گرفته اند
یاران او در خوردن گوشت خوک و میگساری و ارتکاب هرگونه فسق و فجوری افراط می کنند
تمام نقاط زمین را می پیماید جز مکه و مدینه. وقتی سرکشی او از حد گذشت کسی که
عیسی بن مریم در پشت سر وی نماز می گذارد او را به قتل می رساند(خدا را شکر که اخرش
صیحه و ندای آسمانی
اخبار بسیاری دلالت بر این دارد که صیحه آسمانی از علائم حتمی ظهور می باشد در حدیث مفضل بن عمر از حضرت امام صادق (ع) منقول است که فرموده اند: حضرت قائم (عج) وارد مکه می شود و در جانب خانه خدا ظاهر می گردد و چون آفتاب بلند شود از پیش قرص آفتاب منادی ندا کند که همه اهل زمین و آسمان می شنوند و می گوید:«ای گروه خلائق آگاه باشید که این مهدی آل محمد است او را به نام و کنیه جدش رسول خدا یاد نمائید.» و نصب مبارک او را به پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری (ع) می رساند و چنان نسبت آن بزرگوار را با اسماء کرام آباء طاهرین او بیان کند که همه مردم از شرق تا غرب عالم می شنوند.
پس می گوید که با او بیعت نمایید تا هدایت یابید و مخالفت نکنید که گمراه خواهید شد.سپس ملائکه و نقباء انس و نجبای جن می گویند:لبیک ای خواننده به سوی خدا،شنیدیم و اطاعت کردیم. پس از آن چون همه مردم ندا را بشنوند از شهر ها و قریه ها و صحرا ها و دریاها از مشرق تا مغرب عالم روی به مکه آورند و به خدمت آن حضرت برسند وقتی نزدیک غروب آفتاب می شود از طرف مغرب عالم شیطان فریاد می زند:«ای مردمان،پروردگار شما در وادی یابس وارد شده است و او عثمان بن عنبسه از فرزندان یزیدبن معاویة بن ابی سفیان است با او بیعت نمایید تا هدایت شوید و با او مخالفت نکنید که گمراه خواهید شد.»
پس ملائکه و نقباء و نجبای انس و جن او را تکذیب نمایند و منافقان و اهل شک و گمراهان با آن ندا گمراه خواهند شد.همچنین ندای دیگری از آسمان بگوش می رسد که آن ندا قبل از ظهور حجت الله (ع) است و آن هم جزء علائم حتمی است. آن ندا در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان است که همه ساکنان زمین از شرق تا غرب عالم این ندا را می شنوند. منادی این ندا جبرئیل است که با صدای بلند می گوید:«الحق مع علی و شیعته.»شیطان نیز در وسط روز در میان زمین و آسمان صدا می زند که همه کس می شنوند:«الحق مع عثمان و شیعته».
سید حسنی
خروج سید حسنی نیز یکی از علائم ظهور آقا امام زمان (عج) است . برای شناخت بهتر این علامت حدیثی از امام صادق (ع) به نقل از کتاب مهدی موعود ترجمه و نگارش علی دوانی می آورم {امام صادق (ع) ضمن حدیثی طولانی به مفضل بن عمر می فرماید : « سید حسنی آن جوان زیبا از طرف دیلم خروج می کند و با صدای رسا صدا می زند : ای آل محمد ! دعوت آن کس را که از غیبتش متأسف بودید اجابت کنید ،
این صدا از ناحیه ضریح پیغمبر(ص) بلند می شود پس گنج های خدا از طالقان ، او را پذیرا می شوند . آنها گنج هایی هستند ، اما چه گنجی که نه از طلا و نه از نقره است بلکه مردانی هستند که ایمانی فولادین دارند و بر اسب های چابک سوار و اسلحه بدست گرفته و پی در پی ستمگران را می کشند تا آنکه وارد کوفه می شوند در آن موقع بیشتر روی زمین را از لوث وجود بی دینان صاف کرده اند . آنها کوفه را محل اقامت خود قرار می دهند .
چون خبر ظهور مهدی (ع) به او می رسد اصحاب سید حسنی به او می گویند : ای پسر پیغمبر این کیست که در قلمرو ما فرود آمده است؟ سید حسنی می گوید با من بیایید ، تا ببینم او کیست و چه می خواهد . بخدا قسم که سید حسنی می داند که او مهدی (عج) است و او را می شناسد ولی برای این می گوید که به اصحابش بشناساند که او کیست .
سید حسنی بیرون می آید تا به مهدی (ع) می رسد و از وی می پرسد : اگر تو مهدی آل محمد (ص) هستی، عصای جدت پیغمبر ، انگشتر و پیراهن و زرهش، موسوم به «فاضل» و عمامه مبارکش به نام «سحاب» و اسبش «یربوع» و «غضبا» شترش و «دلدل» قاطرش و «یعفور» الاغ آن سرور ، و اسب اصیلش «براق» و قرآنی که امیرالمومنین (ع) جمع آوری کرده ، کجاست ؟
امام مهدی (عج) تمام اینها را بیرون می آورد و به سید حسنی نشان می دهد ، آنگاه عصای پیغمبر را گرفته و به سنگ سختی می زند ، فی الحال ، سنگ مانند درخت سبز می شود ، و شاخ و برگ در می آورد .
مقصود سید حسنی این است که بزرگواری مهدی (عج) را به اصحاب خود نشان دهد ، تا حاضر شوند که با وی بیعت کنند . آنگاه سید حسنی عرض می کند : الله اکبر ! یابن رسول الله ! دست مبارکتان را بدهید تا با شما بیعت کنیم ، مهدی (ع) هم دستش را پیش می آورد و سید حسنی نخست خود و سپس سایر لشکریانش با او بیعت می کنند ، مگر چهل هزار نفر ، که قرآن ها با خود دارند و معروف به زیدیه می باشند که از بیعت امتناع می ورزند.»}
نفس زکیه کیست؟
یکی دیگر از علائم و نشانه های حتمی ظهور آقا امام زمان (عج) ، «قتل نفس زکیه است.» چنانکه امام صادق (ع) فرمود : «پیش از قیام قائم (ع) پنج علامت حتمی است : یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه و فرو رفتن ...».
و شیخ مفید (ره) از امام باقر (ع) روایت می کند که فرمود: «فاصله بین قتل نفس زکیه و ظهور قائم (ع) بیش از پانزده شبانه روز زیادتر نیست.»
مقصود از نفس زکیه ، نفس کامله ، پاک و پاکیزه است. کلمه زکیه از کلمه زکی به معنای «رشد کرد و پاکیزه شد» می باشد. و مقصود از "رشد" در اصطلاح اسلامی ، تکامل با علم اخلاص و فداکاری است ؛ و ممکن است با دقت بیشتر برای کمال دو معنی در نظر بگیریم:
معنای اول : کمال ، عبارت است از آن چه خواسته اسلام است از یک فرد مسلمان که در درجه بالای ایمان و اراده و از خود گذشتگی باشد، بنابراین مقصود از نفس زکیه یکی از اشخاص با اخلاص و آزمایش شده در دوران غیبت کبری خواهد بودکه بر اثر فتنه ها و انحرافات حاکم در آن زمان ، به شهادت می رسد.
معنای دوم : مقصود از کمال، برائت از آدمکشی می باشد که به همین معنی در قرآن مجید آمده است : «آیا نفس زکیه ای را بدون اینکه کسی را کشته باشد کشتی ؟ کار زشتی انجام دادی». و شاید از اینکه در اخبار، تعبیر به نفس زکیه شده است به این خاطر بوده که می خواستند مفهوم قرآنی را بگویند .
ولی آنچه که معنای اول را قوت می بخشد ، آن است که از این روایات آنچه به ذهن می رسد ، نفس زکیه انسانی است که بر اثر شخصیت والای او ،آن قتل ، اهمیتی بسزا دارد ، و اهمیت قتل نیز درباره اشخاص آزمایش شده و با اخلاص است ، که در سطح بالاتری قرار گرفته باشند تا جلب نظر کنند و موجب تأثیر و تأسف عمیق مردم گردد. ولی کشف یک فرد معمولی بی گناه نوعاً اهمیتی در جوامع ندارد و جلب نظر نمی کند. ضمن اینکه اگر کسی می خواهد نشانه علامت شود ، می بایست در مورد کسی باشد که در بین مردم شناخته شده باشد ، و الا نمی تواند نشانه ظهور باشد.
بنابراین وقتی معنای اول با مجموع روایات سازگارتر بوده و معنای دوم چنین انطباق و تناسبی نداشت، بر ما لازم است که معنای اول را گرفته و بر طبق آن عمل کنیم.
محدث قمی در این رابطه می گوید: نفس زکیه آن پسری است از آل محمد (ص) که در مابین رکن و مقام کشته شود.
سفیانی کیست ؟
یکی از علایم حتمی ظهور امام زمان(عج) که وقوعش قطعی خواهد بود ، خروج سفیانی است.
اخبار و روایات زیادی در مورد سفیانی موجود می باشد که به چند مورد اشاره می کنم :
حتمی بودن خروج او : امام صادق (ع) فرموده است«پیش از قیام قائم (ع) پنج علامت حتمی می باشد: یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه و فرو رفتن سرزمین بیدا.»
نام و نسب او : امیرالمومنین(ع) فرمودند:«فرزند خورنده جگرها، از وادی یابس خارج می شود ... اسمش عثمان و پدرش عنبسه و از اولاد ابوسفیان است.»
و امام زین العابدین (ع) فرموده است:«سپس سفیانی ملعون از وادی یابس بیرون می آید، وی از فرزندان عنبسه بن ابی سفیان است.»
خصوصیات فردی او : امام باقر (ع) در این رابطه می فرماید:«سفیانی، سرخ روی سپید پوست و زاغ چشم است، هرگز خدا را پرستش نکرده و هرگز مکه و مدینه را ندیده است ...»
عقیده او : از برخی روایات استفاده می شود که وی مسیحی و یا از ساخته های مسیحیت است . مانند روایتی که شیخ طوسی نقل کرده است که:«سفیانی از شهرهای روم روی می آورد برای انتقام و در گردنش صلیب است ...». البته این روایت که از معصوم نقل نشده نمی تواند مورد اعتماد باشد.
و از برخی روایات چنین استفاده می شود که وی مسلمان منحرفی است که کینه حضرت علی (ع) را به دل دارد . چنانکه امام صادق (ع) می فرماید: «گویا سفیانی را می بینم که در میدان کوفه شما جایگاه خود را گسترده، و منادی او فریاد می زند ؛ هر کس سر شیعه علی بن ابی طالب را بیاورد ، هزار درهم مزد خواهد گرفت. همسایه بر همسایه می جهد و گردنش را می زند و هزار درهم را می گیرد . آگاه باشید که در آن روز حکومت شما فقط به دست زنا زادگان خواهد بود.»
زمان خروج او : امام صادق (ع) می فرماید: «امر سفیانی از مسایل حتمی است، و خروجش در ماه رجب می باشد.»
و نیز می فرمایند: «خروج سفیانی ، یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز واقع خواهد شد.»
مکان خروج او : امیرالمومنین (ع) می فرمایند: «سپس پسر جگر خوار (هند، همسر ابوسفیان) از وادی یابس خروج کند ، تا به منبر دمشق نشیند.»
و امام هادی (ع) در ضمن حدیثی چنین فرموده است: «خراسانی و سفیانی خروج خواهند کرد، این از مشرق و آن دیگری از مغرب .»
مدت حکومتش : امام صادق (ع) فرمود: «سفیانی از علایم حتمی است ، خروج او در ماه رجب خواهد بود و از آغاز خروجش تا پایان آن جمعاً 15 ماه است که در شش ماه آن جنگ و پیکار می کند ، و چون شهر های پنج گانه (دمشق، حمص، فلسطین، اوردن، حلب) را تصرف کرد، 9 ماه فرمانروایی می کند، و یک روز هم بر آن افزوده نمی شود.»
محل مرگ او : حضرت امیرالمومنین (ع) در ذیل آیه شریفه : « و لو تری اذ فزعوا فلا فوت» می فرماید:«کمی پیش از قیام قائم ما مهدی (ع) ، سفیانی خروج می کند ، پس به اندازه دوران حاملگی یک زن که 9 ماه باشد حکومت می کند ، لشکریان او به مدینه وارد می شوند ، تا اینکه به" بیدا " می رسند ، خداوند آنها را در زمین فرو می برد .»
به فرض صحت روایت مذکور و مانند آن ، تمامی اخباری که از فرو رفتن لشکری در صحرای بیدا خبر می دهند ، و مورد قبول شیعه و سنی است ، همگی مربوط به سفیانی و برنامه ها و کارهای او می شود .
این بود مهمترین خصوصیاتی که در کتب حدیث، پیرامون سفیانی ذکر شده است. در آخر ، ذکر این نکته شایسته است که در پاره ای از روایات استفاده می شود که امکان دارد سفیانی منحصر به یک فرد نبوده، بلکه اشاره به صفات و برنامه های مشخصی باشد که در طول تاریخ افراد زیادی مظهر آن بوده اند.
از جمله، در روایتی از امام سجاد (ع) نقل شده، خروج سفیانی از مسایل حتمی و مسلم است ، و در برابر هر قیام کننده ای یک سفیانی و جود دارد
بغداد در عصر ظهور
امام صادق(ع) در پاسخ به سوالی درباره وضع بغداد در زمان ظهور می فرمایند:
« بغداد مشمول لعنت و غضب خداوند است فتنه و آشوب ها آن را ویران می سازد. و بکلی متروک می ماند . ای وای بر بغداد و مردم آن از خطر لشکری که با پرچمهای زرد و لشکری که با پرچم های خود از مغرب زمین می آیند و کسی که جزیره را جلب می کند و لشکری که از دور و نزدیک به آنجا می رود .
بخدا قسم همه گونه عذاب که بر امتهای متمرد و سرکش از اول خلقت تا آخر عالم رسیده بر بغداد فرود می آید عذابهایی بر بغداد می آید که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده است طوفان شمشیر ، آنها را فرو می گیرد. وای بر کسی که آنجا را مسکن خود قرار دهد . زیرا هر کس در آنجا مقیم شود با حالت شقاوت باقی می ماند و هر کس هجرت کند در پرتو خدا بسر برد به خدا مردم بغداد چنان غرق در ناز و نعمت و عیش و نوش می شوند که می گویند زندگی حقیقی دنیا همین و خانه ها و کاخ های آن ، قصر های بهشت است و دختران آن حورالعین و جوانان آن جوانان بهشت است . و چنین پندارند که خداوند تمام روزی بندگانش را به بغداد ارزانی داشته است!
افترا به خداوند و پیغمبر و حکم کردن بر خلاف قرآن و شهادت دروغ و شرابخواری و زنا کاری و خوردن پلیدی ها و خونریزی چنان در بغداد شیوع یابد که فجایع تمام دنیا به پای آن نرسد . آنگاه خداوند همین بغداد را بوسیله آن آشوبها و آن لشکرها چنان ویران می سازد که وقتی رهگذری از آنجا می گذرد؛ می گوید شهر بغداد در اینجا بوده است؟!» بحارالانوار جلد 13 ص 1162
خیلی مطلب جالب و کاملی بود..همش رو خوندم، دستتون درد نکنه